نوروز از نگاه شریعت |
احمد محیطی اردکانی: یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبر اللیل و النهار یا محول الحول و الاحوالحول حالنا الى احسن الحال.
تمام قلوب و تمام ابصار و بصیرتها در دستخداى تبارک و تعالى و ید قدرت اوست.
اوست که تدبیر مىکند جهان را، لیل و نهار را، و اوست که قلوب را متحول مىکند وبصیرتها را روشن مىکند، و اوست که حالات انسان را متحول مىکند و ما آن را در ملتعزیز خودمان در زن و مرد، در کوچک و بزرگ یافتیم. این تقلیب قلوب که قلبها رااز آمال دنیوى و از چیزهایى که در طبیعت استبریده بشود و به حق تعالى پیوستهبشود و بصیرتها روشن بشود و صلاح و فساد خودشان را به وسیله بصیرت بفهمند، درملت ما بحمدالله تا حدود چشمگیرى حاصل شده است و من امیدوارم که در این سالجدید به اعلا مرتبتخودش برسد.»
اعیاد اسلامی
در قرآن کریم مىخوانیم:
...اللهم ربنا انزل علینا مائده من السماء تکون لنا عیدا لاولنا و اخرنا و ایه منکو ارزقنا و انتخیر الرازقین خداوندا!، مائدهاى از آسمان بر ما نازل فرما تابراى اولین و آخرین ما عید، و نشانهاى از جانب تو باشد و به ما روزى عنایت کنکه تو بهترین روزىدهنده هستى.» عید از ماده «عود» به معنى بازگشت گرفته شدهو به گفته راغب اصفهانى به معنى بازگشتبه وضعیت مطلوب گذشته است. و به روزهاىسرور و شادى نیز گفته مىشود.
در اسلام روزهایى، به نام عید اسلامى اعلام گردیده است که مهمترین آنها عبارتنداز:
اول شوال، عید فطر دهم ذیحجه، عید قربان هیجدهم ذیحجه، عید غدیر جمعه، عیدمحمد(ص) چرا که در هر یک به گونهاى بازگشت انسان به فطرت توحیدىاش مطرح است.
بنابراین: «عید نه جامه رنگارنگ پوشیدن است که این عید کودکان است، نه شربتو شیرینى و غذاهاى متنوع خوردن، که این عید شکمبارگان است، نه به سیاحت و تفرجبىمحتوى پرداختن، که این عید ولگردان است، نه بىبندو بارى و هرزگى و عیاشىکردن، که این عید بوالهوسان است، نه قاه قاه خندیدین و همدیگر را به مسخرهگرفتن و به بازى روز گذراندن، که این عید غافلان است، نه تاب خوردن و سبزهرویاندن و سفره هفتسین چیدن و رنج پختن «سمنو» کشیدن، که این عید خرافهپرستاناست.
هیچ کدام از اینها مفهوم عید از دیدگاه اسلام نیست، که عید اسلامى موفقیت درراه انجام وظیفه است. و تطهیر نفس و تصفیه جان و تمرین صبر و استقامت، چون عیدفطر پس از ماه مبارک رمضان.
و عید، گذشتن از امتیازات است. و رسیدن به همآهنگى و شرکت در وحدت بزرگاسلامى، شکستن غرور و خودخواهى و ترک نازپروریها، سایهنشینىها، مشتاقانه نداى حقرا لبیک گفتن ... و سرانجام خود را بازیافتن و به خدا رسیدن. چون عیدالضحى پساز دوران سازنده حج.
عید، چون قطرهاى به دریاى جمع پیوستن است. و از انزوا به در آمدن، گسستهها رابهم بستن و صف صف بهم پیوستن، پیوند خود را با خدا استوار کردن و دین خود را هرهفته تحکیم بخشیدن، همچون عید جمعه که عید محمد(ص) است».
برترین عید، روزى است که خداوند متعال نعمتش را بر مسلمانان تمام کرد و ارکاندین را محکم و استوار نمود، و رسالت را به امامت پیوست، و رهبر آینده مسلمانانرا معرفى کرد، و فرزند کعبه را بر فراز منبر امامت نشاند، چون هیجدهم ذیحجه عیدغدیر خم.
آنگونه که در روایات آمده است و بعضى از علماى بزرگوار فرمودند، و در گاهنامهتطبیقى سه هزار ساله به روشنى مشخص گردیده، آن روز، عید غدیر خم با اول فروردینسال دهم هجرى شمسى مطابق بوده است و عید نوروز نیز به برکت ولایت رنگ الهى بهخود گرفت و در بین شیعیان و ایرانیان شهرت و دوام یافت.
بهار طبیعت
بىتردید، عید نوروز، عید طبیعت است، «آغاز بهار و موسم اعتدالطبیعت و لطافت هوا و تعدیل شب و روز و رهایى از قساوت زمستان و سردى و سیاهىشبهاى دیرپا مىباشد.
عیدى همراه با سرود پرندگان و تکبیر جنگل و تسبیح باد و ریزش ابر و فریاد رعدو رویش صحراست.
اگر ما خرافات و نقاط منفى و تاریک را از چهره این عید بزداییم و بگذاریمهمرنگ طبیعتبا صفا، باشد و بر جهان مثبت و خداپسندانهاش بیفزاییم، در دید مکتبنیز عیدى عزیز و ارجمند خواهد بود.»
چنانچه در حدیث آمده: هر چیزى بهارى داردو بهار قرآن ماه مبارک رمضان است. از اینرو امیرالمؤمنین(ع) مىفرماید: «قرآنرا بیاموزید که بهار دلهاست.» یعنى جان و روان انسان با تعالیم عالى الهى،شکوفا مىشود.
آرى عید واقعى انسان که برترین مخلوق الهى، و گل سرسبد عالم خلقت است، بازگشتبه خویشتن خویش و توجه به مبدا هستى، و تعلیم کتاب سعادتش و در نهایتخود رابازیافتن و به خدا رسیدن است.
و این عید اختیارى است، و انسان مىتواند از هر روز براى خودش عیدى بسازد.
امیرالمؤمنین على(ع) مىفرماید:
«کل یوم لا یعصى الله فهو یوم عید» (هر روزى که خداوند نافرمانى نشود آنروز، عید است). البته آنگونه که قرآن مىفرماید: از بهار طبیعت و حیات دوبارهیافتن گلها و گیاهان، سبزهها و درختان، به جنب و جوش آمدن پرندگان و حیواناتطراوت یافتن باغها و چمنزارها، باید درس رستاخیز و بازگشتبه سوى خدا را آموخت:
خداوند متعال مىفرماید: «زمین را جامد و افسرده و بىروح و بىجنبش مىبینى،اما همین که آب باران بر آن نازل کنیم، به جنبش و حرکت درمىآید و فزونى مىگیرد،و انواع گیاههاى سرورافزا مىرویاند، این از آن جهت است که خدا حق مطلق است ونظام زنده کردن مردهها در قبضه قدرت اوست. و اوست که بر هر چیزى تواناست.»
نوروز در گذر تاریخ
نخستین روز از نخستین ماه سال شمسى را نوروز مىگویند وایرانیان در این روز بزرگترین جشن ملى خود را برگزار مىکنند. آریاییان در اعصارباستانى دو فصل گرما و سرما داشتند، در هر یک از این دو فصل جشنى برپا مىداشتندکه هر دو آغاز سال نو به شمار مىرفت، اولى را نوروز و دومى را مهرگان مىنامیدند.
هر چند در دربار نخستین خلفاى اسلامى به نوروز اعتنایى نمىشد، ولى خلفاى بعدىاموى دوباره نوروز را گرامى داشتند و براى افزودن درآمد خود، هدایاى نوروز راباب کردند. و با ظهور «ابومسلم خراسانى» و روى کار آمدن خلافت عباسى و نفوذبرمکیان و دیگر وزراى ایرانى و تشکیل سلسلههاى طاهریان و صفاریان، جشنهاى ایرانبار دیگر رونق یافت.
با آنکه بسیارى از سنتهاى ایرانیان بعد از ظهور اسلام در ایران از بین رفت وسنتهاى اسلامى جاى آنها را گرفت، اما عید نوروز کم و بیش در میان آنها باقى ماند.
شاید مصادف شدن روز غدیر خم در سال دهم هجرى با عید نوروز در آن بىتاثیرنباشد.
على کاظمى در مقدمه ترجمه کتاب سید عبدالرضا حسینى شهرستانى به نام «نوروزدر اسلام» نگاشته است: «با توجه به روایاتى که در باره نوروز رسیده است، معلوممىشود، نوروز پیش از اسلام مورد توجه پیامبران و رهبران الهى بوده است و ازابتدا شادى و سرورى که در این روز مىشده استبه خاطر امور معنوى و حوادث مذهبىکه در این روز اتفاق افتاده بوده است، ... ولى همانگونه که در اثر مرور زمانبسیارى از واقعیتها وارونه شده و بسیارى از حقایق تحریف گردیده، نوروز هم بهصورت یک روز ملى و باستانى درآمده، شادى و سرور آن نیز به حساب امور مادىگذاشته شده است...» نوروز از جمله دستاویزهایى بوده است که سلاطین از آنبهرهبردارى کردهاند.
جمشید پادشاه بزرگ ایران باستان به همین منظور و به خاطر استفاده از همینفرصت، تاجگذارى خود را در روز نوروز انجام مىدهد، و حتما تبلیغاتى هم به راهمىانداختند که امروز، روز پیمان خلافت الهى است و مردم را دعوت مىکردند کهبیایند و با آوردن هدایاى نوروزى با نماینده خدا بیعت کنند و تاجگذارى او راتبریک بگویند. با این مقدمه، پاسخ این سؤال که چرا اعراب نوروز را ضایع ساختند؟، نیز روشن مىشود:
در روایت معلى بنخنیس از حضرت امام صادق(ع) اشاره به همین حقیقت است: ...این روز از روزهاى ماست و از روزهاى شیعیان ما به شمار مىرود، که ایرانیان آنرا حفظ کرده، و شما عربها آن را ضایع ساختهاید.
اعراب به پیروى از دستگاه خلافتبنىامیه و بنىعباس چون نوروز را روز ولایت وخلافت الهى مىشناختند، سخت کوشیدند که این روز را مخفى کرده، ضایع سازند. و لذابراى لکهدار کردن نوروز، این روز را از بازماندههاى مجوس معرفى کردهاند. تاجایى که مىبینیم حضرت امام موسى بنجعفر(ع) نیز در مقام تقیه به منصور دوانقىمىفرماید: «از رسمهاى فرس است و اسلام آن را از بین برده است...»
بعضى افراداین روایت را دلیل بر عدم مشروعیت نوروز گرفتهاند اما با توجه به روایاتمعارض، حمل بر تقیه شده است، و بهترین دلیل بر عظمت نوروز است و مىرساند کهخلفا تا چه اندازه براى از بین بردن نوروز مىکوشیدهاند و پس از یک دوره تبلیغاتخلفا که نوروز کاملا مسخ و در افکار عمومى مسلمین از سنتهاى مجوس معرفى شده، اینک منصور دوانقى حضرت موسى بنحعفر(ع) را در این روز وادار به جلوس مىکند تااز طرفى (مانند مامون) براى خود موفقیت کسب کند و از طرفى حضرت را در معرض اعتراضات اعراب قرار دهد... به هر حال شکى نیست در اینکه از نظر اهل بیت(ع)نوروز از روزهاى مهم مذهبى معرفى شده و تجلیل آن البته با آداب و رسومى که درروایات بیان شده است، بسیار پسندیده مىباشد. روزه گرفتن، نماز خواندن، شکر نعمتولایتبجا آوردن، تجدید بیعتبا رهبران الهى و به زیارت مؤمنین و علماى ربانىرفتن.
اینها خلاصه اعمالى است که مسلمانها در نوروز، به عنوان روز ولایت و روز پیروزىحق و عدالت انجام مىدهد.
نوروز در روایات
بخشى از مضامین روایات در مباحث گذشته، بیان گردید، در اینفرصت متن بعضى را مورد توجه قرار مىدهیم.
1. آداب نوروز
«روى المعلى بنخنیس عن مولانا الصادق(ع) فى یوم النیروز: واذا کان یوم النیروز فاغتسل و البس انظف ثیابک و تطیب باطیب طیبک و تکون صائماذلک الیوم ...
معلى بنخنیس به نقل از امام صادق(ع) در باره نوروز مىگوید: هنگام نوروز غسلکن، پاکیزهترین لباسهایت را بپوش به خوشبوترین چیزها خود را خوشبو نما و در آنروز، روزه باش.
در دنباله روایت، دستور چهار رکعت نماز و سجده شکر و دعاى مخصوص در این روزذکر شده است.»
این حدیث مورد استناد بسیارى از فقها براى استحباب غسل و روزه ونماز در روز نوروز قرار گرفته است. صاحب وسایل این روایت را دو سه مورد نقلکرده است. صاحب جواهرالکلام، همین روایت را از مصباح و مختص آن نقل کرده و مستنداستحباب این اعمال در روز نوروز دانسته است. و مرحوم علامه مجلسى در زادالمعادمىفرماید:
به اسناد معتبره از معلى بنخنیس که از خواص حضرت امام صادق(ع) بوده (اینروایت) منقول است.
2. روز پیمان با خدا
علامه مجلسى مىگوید: در بعضى از کتب معتبره دیدم که:
معلى بنخنیس مىگوید: روز عیدى خدمت امام صادق(ع) رفتم. پرسید: این روز رامىشناسى؟ گفتم: روزى است که عجم آن را بزرگ مىشمرند و در آن به یکدیگر هدیهمىدهند. حضرت فرمود:
قسم به بیت عتیق که در مکه است، این نیست مگر به جهت موضوعى قدیمى که براى توتفسیر مىکنم ...نوروز، روزى است که خداوند از بندگان پیمان گرفت و آن اولینروزى است که خورشید کرد. و بادها وزیدن گرفت، کشتى نوح(ع) بر کوه «جودى» قرارگرفت و خداوند کسانى را که از خانه خارج شده بودند، زنده نمود ... و پیامبراسلام(ص) به اصحاب امر فرمود: «با على(ع) به عنوان امارت مؤمنین بیعت کنند...
و هیچ روزى نوروز نیست مگر اینکه در آن روز انتظار فرج داریم، زیرا نوروز ازروزهاى ما و روزهاى شیعیان ماست، عجم آن را حفظ کرد و شما آن را تضییع نمودید...»
احمد بنفهد در کتاب مهذب البارع نظیر این روایت را آورده است.
3. روز ولایت
«معلى بنخنیس عن الصادق(ع): ان یوم النیروز هو الیوم الذى اخذفیه النبى(ص) لامیرالمؤمنین(ع) العهد بغدیر خم فاقروا له بالولایه فطوبى لمن ثبتعلیها و الویل لمن نکثها...
نوروز روزى است که پیامبر(ص) از مردم براى امیرمومنان(ع) پیمان ولایت گرفت ومردم آن را پذیرفتند، خوش به حال کسى که بر آن پیمان ثابتبماند، واى بر کسى کهآن عهد را بشکند...»
4. برآورده شدن نیاز
مفضل بنعمر مىگوید: امام صادق(ع)در ضمن خبرى طولانى فرمود: خداوند به حزقیل وحى فرمود یا حزقیل، این روز شریف وبا ارزش بزرگى است نزد من، و قسم خوردهام که کسى در این روز، نیازى از من طلبنکند، مگر آنکه برآورده سازم و آن روز نوروز است...
5. هر روز نوروز
«و اتى على(ع) بهدیه النیروز فقال علیه السلام: ما هذا؟
قالوا: یا امیرالمؤمنین الیوم النیروز، فقال علیه السلام، اصنعوا لنا کل یومنیروزا.
براى على(ع) هدیه نوروزى آوردند، حضرت پرسید: این چیست؟ گفتند: اى امیرمومنانامروز نوروز است، فرمود: هر روز را براى ما نوروز بسازید.»
6. هدیه نوروزى
ابراهیم کرخى مىگوید: از امام صادق(ع) سؤال کردم، در باره مرد ثروتمندى که روزمهرگان یا نوروز، مردم به او هدیه مىدهند ولى او در عوض احسانى نمىکند. امامعلیهم السلام فرمود: آیا آنها اهل نماز هستند؟
گفتم: آرى.
فرمود: هدیه آنها را باید بپذیرد و او نیز در مقابلبراى آنها هدیهاى بفرستد...
منبع: ماهنامه کوثر
|