خبرگزاری فارس: با تکبر مشایی به خوبی آشنا بودم و میدانستم کنار نمیرود. چون به او هم چند روز بعد از انتخابات گفته بودم که نباید در دولت دهم باشی و با پوزخند پاسخ داده بود: "جای من محکم است "
به گزارش خبرنگار سرویس "فضای مجازی " خبرگزاری فارس، حامد طالبی نویسنده وبلاگ "خبرنگار مسلمان " در آخرین پست وبلاگ شخصی خود با عنوان "درباره مشایی و اقدامات احمدینژاد ... " به بررسی مسائل مربوط به انتصاب مشایی به سمت معاون اولی رییسجمهور و اتفاقات پس از آن پرداخته است که متن آن در ذیل میآید:
مشهد بودم؛ تنها ساعتی از بامداد 26 تیر گذشته بود که خبر دادند مشایی معاون اول شده است. تا اذان صبح به دوستان زنگ زدم و این پیشآمد ناگوار را تسلیت گفتم.
با توجه به روحیهای که از احمدینژاد سراغ داشتم، میدانستم که از تصمیمش عقبنشینی نمیکند.
بعد ازماجرای الحاق سازمان حج و زیارت به گزدشگری و مخالفت صریح رهبری با این اقدام مشایی و احمدینژاد، به صورت خصوصی با احمدینژاد صحبت کرده و گلایه شدید بچههای حزباللهی را به او منتقل کرده بودم، اما پاسخ داد که: "اینها القائات شیطانی است ".
با تکبر مشایی هم به خوبی آشنا بودم و میدانستم کنار نمیرود. چون به او هم چند روز بعد از انتخابات گفته بودم که نباید در دولت دهم باشی و با پوزخند پاسخ داده بود: "جای من محکم است "
قبلا هم در مورد ماجرای دوست نامیدن اسرائیلیها، قبل از آنکه اعتراضات بالا بگیرد، مشایی را کنار کشیده بودم و گفته بودم که این حرفت اشتباه است و نیروهای حزباللهی بسیار گلایهمند هستند، اما با داد و هوار پاسخ داده بود: "به خاطر چند نفر که نمیشود مملکت را تعطیل کرد "
حالا در جریان معاون اول شدن مشایی، همه به شدت ناراحت بودند، اکثر خواص حامی احمدینژاد نگران و ناراحت بودند، حتی خود اعضای هیئت دولت …
عدم توجه احمدینژاد به همه نگرانیهای دلسوزانه، کار را به "آقا " رساند و آقا هم دستور دادند که مشایی باید برود اما آنچه نباید اتفاق می افتاد، اتفاق افتاد …
ماجرای این روزهای مشایی و احمدینژاد و عدم تمکین احمدینژاد به دستور رهبری و لحن نامههای احمدینژاد و مشایی نکات و تحلیلهای فراوانی دارد که زیاد به آنها پرداخته شده و میشود و من نمی خواهم به آن نکات بپردازم، خلاصه حرفمان این است که …
ما هرچه داریم از ولایت و جانمان فدای "آقا "ست؛ حتی اصلیترین علت حمایت ما از احمدینژاد هم به خاطر ولایتمداری او بود، چون بر خلاف خاتمی و هاشمی دست آقا را به نشانه ولایتمداری بوسیده بود؛ پس عدم اطاعت از رهبری و چنین لحنی در مقابل ولیفقیه زمان به هیچ وجه پذیرفتنی نیست … کاش حداقل دست آقا را نمیبوسید تا انتظار ما از او به اندازه مقدار ولایتمداری روسای جمهور قبلی باقی میماند …
دیگر به اختلاف نظرها در مورد اینکه واقعا مواضع و اقدامات مشایی خوب بوده یا بد، کاری ندارم اما نوع اقدامات و ادبیات احمدینژاد در نامهنگاریهایش به "آقا " و دهنکجی احمدینژاد به ارزشیهایی که او را سرکار آوردند، باعث شده که نگاه من و ما به احمدینژاد دیگر آن نگاهی نباشد که پیش از این به او داشتیم …
در طول سالهای گذشته چند بار علیه مشایی و اقدامات و اظهاراتش مطلب نوشته بودم اما این بار علیرغم مخالفت شدید با اقدامات مشایی و حمایت بیجای احمدینژاد، دستم به قلم نمیرفت.
دستم به قلم نمیرفت چون در این مدت کوتاه بعد از انتخابات تلخیهای زیادی به کاممان نشسته بود و تحمل تلخی روزافزون این ماجرا را نداشتم…
اما حالا دیگر نوشتم چون تلخی نوشتن از خودخواهی احمدینژاد، قطعا کمتر از تلخی عدم فرمانبرداری از ولیامر و ولیفقیه زمان است