گزارش فیلم «دیکتاتور را سرنگون کن» | ![]() | ![]() |
یکشنبه ۲۶ مهر ۱۳۸۸ انیهنیوز- پیمان زمانی- «دیکتاتور را سرنگون کن»! این جمله نام فیلمی است که سبزهای ایران 88 از دامن الهام آن متولد شدند. در جریان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم از محافل ستادی و تبلیغاتی اصلاح طلبان فیلمی کشف شد که نامش «دیکتاتور را سرنگون کن» بود. این فیلم مستند که تا کنون الهام بخش چهار انقلاب مخملی در کشورهای صربستان، گرجستان، اوکراین و قرقیزستان بوده است، این بار سر از محافل و ستادهای انتخاباتی طیف اصلاح طلب ایران در آورد تا تجربه پنجم خود را رکورد بزند. هر چند تهیهکننده اصلی فیلم یک مؤسسه بینالمللی به نام «بنیاد ترویج دموکراسی» است اما برای استفاده اصلاحطلبان فارسی زبان توسط خانم «ش – آ» ترجمه شد و «ن-ص» - یکی از کارمندان یک نهاد خاص – ویراستاری و گویندگی اصلی آن را بر عهده گرفت. «س-آ»، «م- ا»، «ب-ش» و «ه – م» از دیگر عوامل تهیه نسخه فارسی این فیلم هستند. این مستند براساس یک شیوه روایی، چگونگی شکلگیری جنبش مخالفان «اسلودان میلوشویچ» رئیس جمهور وقت صربستان در سال 2000 را به تصویر کشیده است. طراحان جنبش موسوم به سبز در ایران نیز با یک کپیبرداری و الهام گیری مستقیم و دقیق از این فیلم، تمام تلاش خود را به کار بردند تا با اجرای مو به موی آموزههای آن به خواستههای خود – یعنی تصاحب صندلیهای قدرت – دست یابند. در حقیقت، اصلاحطلبان ایران با توسل به شیوه «شبیهسازی عینی» اینگونه فرض کردند که ایران، صربستان است و محمود احمدینژاد هم اسلوبودان میلوشویچ! همان گونه که در فیلم «دیکتاتور را سرنگون کن»، مخالفان میلوشویچ در یک فرآیند تبلیغاتی و تلقینی گسترده، میلوشویچ را رئیس جمهور دیکتاتور، فاسد، دروغگو و لاف زن معرفی میکنند که برای باقی ماندن در قدرت از هیچ اقدامی فروگذار نمیکند، اصلاحطلبان نیز با به کارگیری ابزارهای تبلیغاتی چشمگیر تلاش کردند تا احمدینژاد را رئیس جمهوری دیکتاتور، دروغگو و فاسد معرفی کنند. آنها در حقیقت به جای اثبات کاندیدای مورد نظر خود، تمام توانشان را در «نفی رقیب» یعنی احمدینژاد به کار بستند. بنابراین،«تاکتیک نفی رقیب با رویکرد تخریبی» نخستین آموزه فیلم «دیکتاتور را سرنگون کن» است که از چرخه شبیهسازی اصلاحطلبان وارد فاز اجرایی شد. در این فیلم، یک گروه دانشجویی به نام اتپور (otpor) در حالی فعالیتهای خود را علیه میلوشویچ آغاز میکنند که مقر خاصی ندارند و در کافهها و کافیشاپها جلسه میگذارند. آنها که همواره برانجام اقدامات بدون خشونت تأکید میکنند، مهمترین ابزار ارتباطی خود را «تلفنهای همراه» قرار داده و از این طریق با سرعتی تحسین اعجاب آور، برنامههایشان را اطلاعرسانی کرده و پیش میبرند. * بزرگنمایی در تعداد حامیان در «دیکتاتور را سرنگون کن»، گروههای دانشجویی اوتپور که طلایهداران جنبش ضدمیلوشویچی هستند اذعان میکنند که هرچند تعداد ما اندک است اما وانمود میکنیم که یک سیل خروشانیم و دارای یک سازمان وسیع و کارآمد هستیم. آنها برای بزرگنمایی در تعداد از اعلامیههای سیاه و سفید استفاده میکنند تا علاوه بر پایین آوردن هزینههای مادی جنبش، روانشناسی رنگها را به کار برده و از طریق رنگ سیاه و سفید اعلامیهها، فضای سیاسی جامعه را «سیاه و سفید» القا کنند. آن دسته از هموطنان که از نزدیک شاهد تجمعات خیابانی سبزهای حامی میرحسین موسوی بودند به خوبی به یاد دارند که اعلامیههای سیاه و سفید در حجمی گسترده مورد استفاده آنان قرار میگرفت. در ادامه این فیلم نشان میدهد که دانشجویان مخالف میلوشویچ، برای ماندگاری جنبش خود و به منظور تأثیرگذاری بر افکار عمومی و احساسات جامعه اقدام به «نمادسازی» میکنند؛ نماد آنها یک «مشت بسته» است. در یکی از سکانسهای فیلم از یک ضدمیلوشویچی پرسیده میشود: «آیا آرم و نماد مشت بسته به معنای خشونت طلبی است،»؟ او میگوید: «نه! ابداً. ما فقط میخواهیم بگوییم در تصمیم خود جدی هستیم و عقبنشینی نخواهیم کرد؛ ما از شیوههای بدون خشونت، راهمان را ادامه میدهیم». «اصلاحطلبان سبز» نیز با تأثیرپذیری از این سکانس، دست به نمادسازی زدند و نخستین نماد خود را «رنگ سبز» قرار دادند. «علامت V» دومین نماد انتخابی سبزهای ایران بود. آنها رنگ سبز را برگزیدند زیرا براساس علم روانشناسی رنگها، رنگ سبز به عنوان یک عنصر ضد خشونت و موافق صلح و محبت شناخته میشود. از دیگر سو، با توجه به «سید» بودن کاندیدای سبزها – میرحسین موسوی- و علاقه تاریخی ایرانیان شیعه به این رنگ که نماد سادات و اهل بیت(ع) است، استفاده ابزاری از آن میتوانست در جذب آرای عوام مؤثر باشد. در پشت نماد «علامت V» هم این پیام نهفته بود: «ما سبزها پیروز شدهایم؛ رقیب ما دروغ میگوید!». * هرکسی جز میلوشویچ! در بخشهای متعددی از این فیلم، مخالفان رئیس جمهوری وقت صربستان همواره در راستای این شعار قدم برمیدارند: «هرکسی جز میلوشویچ». اصلاحطلبها نیز ماهها پیش از آغاز تبلیغات انتخاباتی ضمن ارائه تصویری کدر و غیرقابل پذیرش از احمدینژاد و القای «شرایط بحرانی در کشور» همواره این محور تبلیغاتی را ترویج میدادند: «هرکسی جز احمدینژاد»!. * گسترش حلقه اعتراض گروه معترض اتپور به تدریج دست طلب حمایت خود را به سمت سایر گروههای معترض به حاکمیت در صربستان دراز میکنند تا «حلقه اعتراض» را گسترش دهند. این گروه در شهرهای کوچک با دختران و پسران حلقه کارگر به مذاکره مینشینند و به آنها القا میکنند: «تا زمانی که میلوشویچ بر ما سلطه دارد هیچ آیندهای برای شما و سایر جوانان وجود ندارد». سبزها نیز ضمن انجام اقداماتی شبیه به این، در راستای «تلقین آیندهای سیاه با حضور احمدینژاد» گام برداشتند. * انتخاب سنجیده یک رهبر برای اعتراض در فیلم «دیکتاتور را سرنگون کن» نشان داده میشود که جنبش معترضان صرب برای به زیر کشیدن رئیس جمهور وقت، به این نتیجه میرسند که «جنبش به رهبر نیاز دارد». آنها طی محاسبهای سنجیده فردی را برای مرکزیت جنبش انتخاب میکنند که وجههای «ضد آمریکایی» دارد و این وجهه او سبب میشود تا میلوشویچ که خودش یک سوسیالیست ضدآمریکایی است نتواند رهبر مخالفان را با انگ «خائن» و «عامل و مهره آمریکا» از میدان به در کند. اصلاحطلبان ایران نیز با الهام از فیلم، میرحسین موسوی را به عنوان موتور محرکه و طلایهدار جنبش خود برگزیدند که سابقه هشت سال نخستوزیری در دوران امام(ره) و سابقه چندین ساله مبارزه با سیاستهای آمریکا را داشت. آنها موسوی را انتخاب کردند زیرا هم چپیها و هم راستیها، او را به خاطر سابقهاش احترام میگذاشتند؛ از همینرو، آستانه تخریب مهندس موسوی بسیار پایینتر از محمد خاتمی بود. در این فیلم نشان داده میشود که رهبر مخالفان در اقدامی پوپولیستی به بین مردم میخزد و مردم کوچه، خیابان و بازار او را از نزدیک لمس کرده و او نیز دست آنان را میفشارد. همان کاری که میرحسین موسوی با حضور در تجمعات و در بین مردم انجام داد. البته از دیگر الهامگیریهای اصلاحطلبان سبز از این فیلم، انتخاب «رهبرهای سایه» برای جنبش بود. آنها تنها مهندس موسوی را علم نکردند بلکه خاتمی و کروبی را هم وسط معرکه کشیدند تا حاکمیت، قدرت تشخیص محور جنبش را نداشته باشد. تأکید بر «براندازی مسالمتآمیز»! در یکی از سکانسهای فیلم، جلسه توجیهی گروه معترض «اتپور» نشان داده میشود که در آن تأکید میشود«رژیم غیر دموکراتیک، رژیمی است که یک گروه کوچک در رأس آن است و با ابزارهای سرکوب مانند قوه قضائیه و رسانههای جمعی اوضاع را کنترل میکند» سپس برای حاضران یک «هرم» رسم میشود: «مردم فکر میکنند راه سرنگونی قطع رأس هرم است اما ما به دنبال انقلاب نیستیم، ما خواهان دموکراسی هستیم و رژیم حاکم را با انتخابات و رفراندوم سرنگون میکنیم». میرحسین موسوی و مهدی کروبی هم بارها چه در اوان تبلیغات انتخاباتی و چه در وقایع پس از آن «تغییر» سخن گفتند و به حامیان خود سفارش میکردند بدون خشونت و با آرامش هدفشان را پیگیری کنند. |