در اواخر قرن دوازدهم هجری قمری فرقه ای منحرف به نام شیخیه با تفکرات واعتقادات شیخ احمد احسایی بوجود آمد.
سالیان دراز است که ادیان توحیدی با انگیزه گسترش معنویت و عدالت در میان جوامع بشری رشد وتوسعه یا فته اند.
پست مدرنیسم در غرب برای حل بحران مدرنیسم که از جملة آن حل بحران معنویت است، ایجاد شد، ولی در ایران به دنبال زیر سؤال کشاندن ارزشها و اصول مسلم فرهنگی که ریشه در سنت و عرف فرهنگی ایران دارد، به وجود آمد.
استعمارگران برای استیلا بر کشورهای اسلامی و دستیابی به منابع ثروت آنان، از هر نوع توطئه و دسیسهای استفاده کردند؛ بعضی از افراد خودفروخته و یا جاسوس را به عنوان یک پیامبر و امام به میان مسلمانان فرستادند تا با ابداع دین جدید، عقاید مسلمانان را متزلزل نمایند. در ایران نیز فرقه هایی مانند بابیه و بهائیه را به وجود آوردند. در همین راستا، کارگزاران استعمار، سه نفر را مأمور دین سازی نمودند. یکی میرزا علیمحمد باب که ادعای پیامبری نمود. پیروان او به نام بابیها معروف شدند. دیگری، حسینعلی مازندرانی بود که اتباع او به نام بهائیه نامیده شدند؛ و دیگری میرزا یحیی بود که خود را صبح ازل ملقب کرد و اتباع او ازلیه نامیده شدند اینها معتقد بودند که دین اسلام نسخ شده است و به جای آن این باب و بهاء آمده است و در این دین هیچ چیز نجس و حرام نیست و همه چیز مباح است و عقاب و حسابی در کار نیست. هدف و برنامه اصلی آنان ترک احکام و حاضر شدن برای نابودی ایران و تسلیم مملکت به اجانب بود. برای این منظور، درصدد بودند که مسیحیت را به شکلگیری ترویج کنند وبه این طریق، همه ویژگیهای علمی و اخلاقی، علاقهمندی به استقلال و حفظ شؤون مملکت و اعراض ونوامیس را از بین بردند و تبلیغات آنها در کم رنگ شدن ارزشها تا حدود زیادی موثر واقع شد.
در ایران با اقلیتهای دینی که دین آسمانی ندارند مانند سیک و زردتشت مخالفت نمیشود و آنها در انجام مراسم دین خود آزاد هستند. اما شکلگیری بهائیت توطئه استعمار است و انگیزه آنان به تباهی کشیدن اسلام وایران میباشد. لذا آنها مانند اقلیتهای دینی دیگر آزاد نیستند.
اصل پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران و ثبات و تداوم آن بزرگترین ضربه به این فرقه ضاله و مدافعان داخلی و خارجی آن بود و توانست جامعه مسلمان ایران را از عقاید انحرافی و گمراه کننده و نقشه های شوم این فرقه رهایی بخشیده و اقدامات فکری و فرهنگی بسیار ارزشمندی در جهت مقابله با توطئه های شوم این فرقه به شیعیان و جهان اسلام عرضه نماید.
همانطور که رهبر معظم انقلاب با بصیرت و تیز بینی به همگان و خصوصا به فعالان عرصه فرهنگ کشور هشدار دادند که انقلاب اسلامی ایران در سالهای اخیر مواجه با ناتوی فرهنگی دشمنان اسلام است وتمام ابزارهای لازم رابرای
در همین راستا برنامه های
کتابی که پیش روی شماست گرچه گامی است کوچک برای شناساندن هویت این فرقه ضاله است اما مقدمه ای است برای تهیه و تامین دستمایه های فکری .علمی فرهنگی وتبلیغی به ویژه برای پژوهشگران این عرصه که پرده از چهره مکاتب و مذاهب ساخته دست بشر کنار زده تا چهره زیبای اسلام ناب به نمایش در آید.
امید است این توفیق بخشی از اهداف والای توسعه فرهنگ دینی را به علاقمندان عرضه کند.
مقدمه:
در اواخر قرن دوازدهم هجری قمری فرقه ای منحرف به نام شیخیه با تفکرات واعتقادات شیخ احمد احسایی بوجود آمد.
وی که در زمان فتحعلیشاه در کربلا میزیست ذاتا مرد تیزهوش وزبانداری بوده و شاگردان زیادی هم داشت که در ایران و عراق و جنوب عربستان بسیار معروفیت پیدا کردند.
از آنجا که او هم به تشیع دلبستگی داشت و هم به فلسفه یونان برای آن که نمیتوانست از یکی بریده و به دیگری بپیوندد راهی تازه و چارهای نو اندیشید و سرانجام تغییرات و دگرگونیهایی در تشیع پدید آورد و آن را درقالبهای مختلف گاه در لفافه و گاه به طور کنایه عنوان نمود که باعث خشم شیعههای زمان خود شد وتفکرات غلو آمیز او مورد نقد بزرگان شیعه قرار گرفت.
او معتقد بود که امام زمان (ع) درزمان غیبت کبری در عالم هور قلیا است و هرگاه که بخواهد به اقالیم سبعه تشریف بیاورد صورتی از صورتهای اهل اقالیم را می پوشد.او همچنین باعث طرح مسئله ای با عنوان شیعه کامل در شیخیه وپیدایش بابیه گردید.
عصر غیبت امام مهدی، مسلمانان باید رهبری داشته باشند که او احکام را بدون واسطه از امام مهدی(ع) دریافت کند و به دیگران برساند. (شبیه دوره غیبت صغرا و نیابت خاصه عثمان بن سعید و...)
شیخ احمد احسایی
بعد از سه سال که امام ظهور نکرد وقت آن بود که سید علی محمد شیرازی ادعای بابیت کند .(2)
ظهور فرقه بابیت
مسلک بابیگری در قرن سیزدهم قمری توسط فردی به نام میرزا علی محمد شیرازی پدید آمد. او در 1235 قمری در شیراز متولد شد و در نوزده سالگی به بوشهر رفت و به مدت پنج سال در آن جا به تجارت پرداخت، سپس به عتاب "کربلا و نجف" رفت و در درس سید کاظم رشتی - از پیشوایان شیخیه - شرکت کرد و انحراف عقیدتی میرزا علی محمد شیرازی از این جا شروع شد.
بعد از ادعاهای میرزا علی محمد شیرازی، برخی از شیخیه و پیروان سید کاظم رشتی به او گرویدند.
حسین خان نظام الدوله، حاکم شیراز به میرزا علی محمد شیرازی گفت که صداقت تو را دریافتهام. راه تو پسندیده است. دیشب خواب دیدم به من گفتی: در جبین تو نور ایمان را مشاهده کردهام ؛ بدین جهت با تو مدارا کردهام.
علی محمد باور کرد و گفت: خواب ندیدهای، بلکه بیدار بودهای و من به بالین تو آمدم و چنان گفتم. حسین خان دست او را بوسید و گفت: من حاکم شیرازم، لشکر در اختیار من است. به تو ایمان آورده و آمادهام با لشکر خود در خدمت تو باشم.
علی محمد گفت: اگر با من باشی، سلطنت روم را به تو خواهم بخشید.
حسین خان گفت: سلطنت نمیخواهم، همه آرزوی من این است که در رکاب تو شهید شوم. خوب است همان گونه که حجت را بر من تمام کردی، بر علما هم تمام کنی، اگر علما سخن تو را بپذیرند و به دعوت تو لبیک گویند، راه برای پیروزی تو هموار میشود. میرزا علی محمد پذیرفت و حاضر شد در جمع علما دعوت خویش را اعلان کند، میرزا علی محمد دعوت خویش را بیان کرد، نظام الدوله گفت: بهتر است دعوت خویش را در یک صفحه بنویسی تا دیگران هم از آن بهره ببرند، او پذیرفت و قلم را گرفت، چند سطرینوشت، علمای بدان نگریستند و فهمیدند خیلی بی سواد است. در این هنگام حسین خان نظام الدوله گفت: با این که چند سطر بیش ننوشتهای، این همه غلط! چگونه گفتار خود را گفتار خدا میدانی؟! سپس دستور داد دست و پای او را بستند و آن قدر زدند تا مجبور شد به انابه و استغفار و فرستادن لعنت به خودش اقدام کند.(3)
ظهور فرقه بهائیت
فرقه بهایی: بهایی به پیروان میرزا حسینعلی بهاء اطلاق میشود. توضیح این که بعد از آن که علی محمد ادعاهای خویش را اعلان نمود، میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاء و برادرش یحیی معروف به صبح ازل به او پیوستند. پس از اعدام باب، یحیی ادعا کرد که من جانشین او هستم؛ برخی به او پیوستند. میرزا حسینعلی بهاء در آغاز تسلیم او شد، اما پس از مدتی رقابت با او را آغاز کرد. او مانند باب ادعاهایی داشت از جمله ادعای رسالت، شارعیت و حلولیت خدا. نیز مدعی شد که میرزا علی محمد باب زمینه ساز و مبشر ظهور او بود. دعوای این دو برادر و پیروان آنان (بهائیان و ازلیان) سبب شد تا حکومت وقت ایران آنان را به بغداد تبعید نماید. در آن جا نیز کشمکش ادامه یافت و کارشان به دادگاه کشید و محکوم شدند. دولت عثمانی یحیی صبح ازل و پیروانش (ازلیان) را به قبرس و حسینعلی بهاء و پیروانش (بهائیان) را به عکا در سرزمین فلسطین تبعید کرد.(4)
فرقههای بابیه و بهائیه:
2- بهائیه (به رهبری میرزا حسین علی، بهاءالله)
4- بابیه بهائیه عباسیه (رهبری عبدالبهاء عباس افندی)
کتابهای بهائیها عبارتند: 1- الاتقان ؛ 2- اشراقات والبشارات والطرزات ؛ 3- مجموعه الواح مبارکه، که وصایایی بهاء به
این کتابها را به بهاء نسبت دادهاند ولی در حقیقت او ننوشته است بلکه پیروان بهاء اینها را نوشته و به او نسبت دادهاند . (6)
در کتاب شخصیت و اندیشههای کاشفالغطاء نیز از سه کتاب دیگر اسم آورده است. 1- هفت وادی، 2- هیکل، 3- اقدس.
عقاید بهاییت: به چند مورد از عقاید آنها اشاره میشود.
1- این فرقه میگوید، سید علی محمد باب امام زمان است که ظهور کرده و با ظهور او اسلام پایان گرفته و اینک دین جدید ظهور
3- روزه نوزده روز است قبل از عید شروع و به عید نوروز ختم میشود.
6- حج برای مردان واجب است و بر زنان واجب نیست، آن هم (حج) در خانهای است که بهاء در آن اقامت داشته، یا در
- عید نوروز، (المدخل الی دراسة الادیان والمذاهب، العمید عبدالرزاق محمد اسود، ج 3، صص 311 - 308، انتشارات الدار العربیة للموسوعات).
پی نوشت ها:
بهائیت در بوته نقد
همان
بهائیت از منظر اسلام
محاکمه وبررسی بهائیت
(المدخل الی دراسة الادیان والمذاهب، ج 3، ص 312، العمید عبدالرزاق محمد اسود).
(المدخل الی
(شخصیت و اندیشههای کاشف الغطاء کتاب (الایات البینات) به کوشش دکتر احمد بهشتی، ص 109، کانون نشر اندیشه اسلامی)
منبع:جوان