عکسهای ایرانی و خارجی و مطالب جالب

**اگر آمریکا و طرف‌های غربی بفهمند ایران کشور قوی‌ای است، دست از لجبازی برخواهند داشت**

عکسهای ایرانی و خارجی و مطالب جالب

**اگر آمریکا و طرف‌های غربی بفهمند ایران کشور قوی‌ای است، دست از لجبازی برخواهند داشت**

مطالبی که آقا به پوتین گفتند، اعتمادسازی کرد

ناگفته‌های صفری از فروپاشی شوروی و دیدار پوتین با رهبر انقلاب؛
مطالبی که آقا به پوتین گفتند، اعتمادسازی کرد
وقتی رئیس مجلس روسیه به ایران آمد، خدمت رهبر انقلاب هم رسید. آقا توضیحات و تشریحاتی از شرایط روسیه داشتند. پس از دیدار او می‌گفت: «انگار رهبر شما در خیابان‌های مسکو راه رفته و با همه چیز از نزدیک آشناست!». می‌گفت: «ایشان اوضاع ما را خوب شناخته‌اند.»
دکتر مهدی صفری، سفیر ایران در لندن و نماینده ویژه کشورمان، مذاکرات رژیم حقوقی دریای خزر که در زمان فروپاشی شوروی سفیر ایران در روسیه بوده است، در گفت‌وگویی به تشریح چگونگی فروپاشی شوروی، پیام امام(ره) به گورباچف، نقش قدرت‌های غربی در فروپاشی و تحولات پس از فروپاشی شوروی و... پرداخته است.

به گزارش «تابناک»، مهدی صفری در پاسخ به این که شما از نزدیک شاهد پیامدهای فروپاشی شوروی بودید. به نظر شما در این ماجرا چه عواملی مؤثر بودند، گفت: در آن سال‌ها، مقامات فاسد شده بودند. کسی که پانصد دلار حقوق می‌گرفت، معلوم نبود چگونه هر روز برای تفریح به فرانسه می‌رود!؟ عده‌ای از مقامات در سطح بالا فاسد شده بودند. برخی از آنها هم اصلا در کانادا و آمریکا و... بودند. آقای گایدر که چندی پیش مرد، اصلا در نیویورک بود. یکی دیگر از آنها هم مثلا در کانادا سفیر بود.

غرب نخست اقتصاد و معیشت و سپس فرهنگ شوروی را هدف گرفت

وی همچنین به نقش همسر گورباچف در فروپاشی شوروی و روابط وی با یهودیان اشاره می‌کند و می‌افزاید: یادم هست وقتی در آلمان مأمور بودم، رئیس شرکت بنز، یک یهودی بود که هفته ای یک دیدار با گورباچف داشت! و گورباچف همیشه از نظر فکری از سوی او شست و شو داده می‌شد. شمار زیادی بنز از این طریق به مقامات شوروی رسید. حتی رئیس «کا.گ.ب.» هم می‌گوید: پرونده این مقامات را که ما داشتیم، همه فاسد بودند؛ یعنی کشور به یک حالت انفجار از فساد، رسیده بود. نه تنها فساد زیاد شده بود، بلکه گرایش‌های غربی نیز پررنگ شده بود، به ویژه نسل جوانی که در غرب درس خوانده و آموزش دیده و حالا به عرصه تصمیم سازی رسیده بود.


گورباچف می‌گفت من نمی‌خواستم این گونه شود

در زمان فروپاشی، جزایر قدرت در روسیه اغلب یهودی بودند

وی ادامه می‌دهد: در زمان فروپاشی، جزایر قدرت در روسیه، اغلب یهودی بودند؛ مثل خودروفسکی، برزفسکی، گودفسکی و آبرامویچ و... اگر ده دوازده جزیره قدرت و الیگارشی را در نظر بگیرید، نه تای آن‌ها یهودی بودند. این‌ها همه با نقشه پیش می‌رفتند. همه قدرت آن‌ها از بالا کشیدن ثروت ملی به دست آمده بود. مسئول خصوصی سازی در آن جا خودش آدم غربی‌ها بود. او شروع کرد اموال را میان این جزایر تقسیم کردند؛ مثلا کارخانه ای را به یکی دویست میلیون فروخت. طرف هم رفت دویست میلیون را از بانک‌های خود روسیه وام گرفت. بعد همه نیروی کار را بیرون کرد و اموال را فروخت و پول را از کشور خارج کرد. آن موقع در سال ۶۰ ، ۷۰ میلیارد دلار اموال از شوروی خارج می‌شد.
دولت هم که پولی به دستش نمی‌رسید و مردم می‌گفتند: کشوری با این همه ثروت، پول‌هایش کجاست!؟ آن وقت کسی که ماهی پانصد دلار حقوق داشت، یک باره در عرض چهار سال، ثروتش به ۶ میلیارد می‌رسید. این گونه ثروتمند شدن را ما بارها در آن جا به روشنی می‌دیدیم. می‌دیدیم که چگونه یک پالایشگاه را با پول دولت می‌خریدند و بعد همه را بیرون می‌کردند و پول‌ها از کشور خارج می‌شد؛ دولت هم پول نداشت. جزایر قدرت برای این کار بیشتر روی نفت و گاز تمرکز می‌کردند. مثلا فلان مخزن نفت را در اختیار شما می‌گذاشتند. شما از هر بشکه نفتی که صادر می‌کردید، باید مالیات می‌دادید. فرض کنید در سال باید ۲ میلیارد مالیات می‌دادید. ۵ میلیون دلار می‌دادید به فلان مالیات چی و او تمام این‌ها را حذف می‌کرد. آن وقت با این که این کشور درآمد نفتی داشت، پولی نداشت! البته بعدها پوتین این‌ها را بازسازی کرد. تمام این جزایر قدرت نخست در حوزه انرژی درست شدند و در واقع جزایر انرژی بودند. بعد رفت به سمت بانکداری و بیمه و... بانکدارها هم بیشتر صاحبان پالایشگاه‌ها و... بودند. چون همه پتانسیل شوروی در حوزه نفت و گاز بود. در این شرایط، کار به واردات بی رویه رسید و کشوری به بزرگی شوروی، گوشت و مرغ فراوان وارد می‌کرد.

ما هم باید خیلی مواظب خصوصی‌سازی باشیم

بنابراین، غرب با الیگارشی‌هایی که درست کرده بود ـ به ویژه در حوزه انرژی ـ تا می‌توانست، اقتصاد شوروی را نابود کرد و صنایع را به تعطیلی کشاند. ما هم در کشورمان باید خیلی مواظب خصوصی سازی باشیم. روس‌ها در خصوصی سازی اشتباه کردند و همه چیز را به دست الیگارشی سپردند. آن‌ها هم صنایع را یا تعطیل یا به غرب وابسته کردند. تمام اموال و ثروت ملی با قیمت‌های نازل به چنگ الیگارشی افتاد و پولی هم دست دولت نبود. صنایع نظامی، صنایع غذایی و... همه همین سرنوشت را پیدا کرد، در حالی که پیش از آن صنایع فولاد و چوب و... شوروی بسیار قوی بود. شوروی بر پایه همین‌ها، ابرقدرت شمرده می‌شد؛ اما به خاطر آنچه گفته شد، غربی‌ها این کشور را ذلیل کردند.


 وی در پاسخ به این که یعنی شما نبرد اقتصادی و سیاسی میان آمریکا و شوروی را مقدم بر نبرد فرهنگی می‌دانید، گفت: بله؛ نخست مردم را از راه اقتصاد و معیشت، به ذلت کشیدند؛ بعد مسائل فرهنگی مطرح شد. چون کسی که گرسنه باشد، دنبال کار فرهنگی نیست. زمان شوروی شما نمی توانستید حتی یک مجله مستهجن در این کشور پیدا کنید. فساد علنی در آنجا، صفر بود. شغل کسی این نبود؛ اما پس از فروپاشی، این‌ها شروع کرد به توسعه یافتن! صادر کردن زن‌ها به خارج، درست بعد از فروپاشی بود. غربی شدن، از این جا به بعد بود؛ البته از سوی غرب تشویق هم می‌شدند و برایشان فضا درست می‌کردند. یعنی فرهنگ، متاخر از اقتصاد بود. البته این فرآیند به تدریج رخ داد و پس از فروپاشی کلیسا زنده شد، اما بلافاصله فرقه‌ها را در جامعه توسعه دادند. وقتی غربی‌ها دیدند که گرایش به مسیحیت ارتدوکس هست، شروع کردند به فرقه سازی. میسیونرهای مختلف از آمریکا آمدند و فعال شدند. جرج سوروس هم در آن جا همین گونه کار می‌کرد. نخست با کار اقتصادی، وابستگی ایجاد کردند؛ بعد فرهنگ مورد نظرشان را تزریق کردند. اگر اول با فرهنگ جلو بیایند، واکنش نشان داده خواهد شد. مثلا یک بیمارستان راه‌اندازی می‌کنند؛ کاری که انگلیس‌ها کرده بودند. وقتی کسی به این بیمارستان می‌رود، آن قدر تحویلش می‌گیرند و به او می‌رسند تا زمینه فرهنگ پذیری را در او آماده و پیام‌های سیاسی را تلقین کنند. سوروس شروع کرده بود در تمام شوروی، بیمارستان احداث کردن، کلاس‌های زبان و کالج درست کردن؛ از طریق NGOها به مردم کمک کردن؛ او از این راه، دمکراسی و آزادی موردنظرش را به مردم تزریق می‌کرد. سوروس از طریق NGO‌ها پول توزیع می‌کرد؛ بورس زبان و ... می‌دادند و مردم هم مشتاق یاد گرفتن!

گورباچف گفت: ما آن موقع نفهمیدیم امام چه می‌گویند

همچنین یک نکته مهم کاری بود که همین بنیادهای آمریکایی و غربی روی مطبوعات کردند که بیشتر هم به وسیله یهودی‌ها بود؛ یعنی همان جزایر قدرت.

وی در پاسخ به این که تأثیر نامه حضرت امام بر مقامات روسیه چه بود و آیا پیام آن را درک کردند، گفت: پس از نامه امام، آقای ساجدی، کارشناس مجری تلویزیون را بردیم ملاقات گورباچف تا با او درباره نامه حضرت امام مصاحبه کند. گورباچف گفت: «ما آن موقع نفهمیدیم امام چه می‌گویند! بعدها فهمیدم. پیش خودمان فکر می‌کردیم منظور ایشان آموزش طلاب و دانشجویان دینی و ... است».
من به او گفتم، این ظاهر نامه است. گاهی تفسیرهای ما ظاهری است، ولی پشت قضیه خیلی مطالب هست که باید فکر کنیم و به آن‌ها برسیم. گفتم حالا شما به ظاهر نامه نگاه نکن. باید کسی حسابی برای شما توضیحش بدهد. به نظرم کسانی که گورباچف از آنها کمک گرفته بود، نتوانستند درست مطالب را منتقل کنند. سرانجام با این شرایط، شوروی به سمت فروپاشی رفت.

دیدار پوتین با رهبر معظم انقلاب

صفری در پاسخ به این که نقش سفارتخانه‌های دیگر چه بود و در دوره سفارت شما ارتباط با ایران یا دفتر رهبری یا خود رهبری چطور بود؛ چه توصیه‌هایی به شما منتقل می‌شد و شما گزارش خاصی داشتید، افزود: گاهی در فرصت نماز ظهر و عصر خدمت آقا گزارش می‌دادیم و ایشان رهنمودهایی را ارایه می‌دادند و ما عمل می‌کردیم. وقتی رئیس مجلس روسیه به ایران آمد، خدمت رهبر انقلاب هم رسید. آقا توضیحات و تشریحاتی از شرایط روسیه داشتند. پس از دیدار او می‌گفت: «انگار رهبر شما در خیابان‌های مسکو راه رفته و با همه چیز از نزدیک آشناست!» می‌گفت: «ایشان اوضاع ما را خوب شناخته اند.» آقا درباره نفوذ غرب و ... مطالبی را تذکر دادند. آقای پوتین هم که این دفعه به ایران آمد، آقا این تذکرات را دادند. ظاهرا آقا راجع به کتاب جنگ و صلح تولستوی صحبتی کرده بودند. درست پس از دیدار پوتین با آقا بود که روسیه سوخت نیروگاه اتمی را فرستاد. مطالبی که آقا گفتند، اعتمادسازی کرد. البته تا وقتی به دیدار ایشان نیامده‌اند، معمولا تصویری از یک رهبر مذهبی در ذهن دارند؛ اما بعد درمی‌یابند که این بعد مذهبی چگونه با سیاست و هوشمندی درآمیخته است.

منبع: khamenei.ir



گورباچف می‌گفت: من نمی‌خواستم این گونه شود. می‌خواستم تحولی ایجاد شود؛ بدون فروپاشی. منتهی افرادی بودند که دنبال قدرت بودند؛ مثل یلتسین که رئیس‌جمهور روسیه بود، اما وقتی این وضع را دید، گفت: ما می‌خواهیم مستقل شویم. با رؤسای جمهور قزاقستان، بلاروس، اوکراین و... نشستند و فرمان فروپاشی را امضا کردند. گورباچف به آنها می‌گفت که این کار را نکنید؛ اما آن‌ها کار خودشان را می‌کردند. بعد هم ماجرای کودتای اوت ۹۱ پیش آمد. کسی که در وزارت دفاع این غایله را به راه انداخت، خودش از جمله فاسدترین‌ها بود. چندین خودرو و بنز و... را گرفته و فروخته و به جیب زده بود. پس فساد یک طرف، گرایش‌های غربی هم یک طرف که در مجموع حالت فروپاشی را پدید آوردند. در جریان فروپاشی، شاید گورباچف قصد خیانت نداشت، اما اطرافیان تندرو به گونه ای هدایتش کردند که نتوانست کاری کند. گورباچف، یکی از عوامل مخالف یلتسین بود که به او می‌گفت: تو کشور را به قهقرا می‌بری. ما نمی‌خواستیم شوروی این جور باشد.