موضوع: تاریخ تشیع
متن کامل پرسش
سلام علیکم
میخواستم از سوابق درخشان شمر بن ذی الجوشن ملعون اطلاع پیدا کنم؟
لطفا به تفصیل بیان نمائید.
پاسخ
معرفی شمر ابن ذیالجوشن
شَمِربن ذیالجَوْشَن، کنیهاش ابوسابغه، از تابعین و رؤسای قبیله هوازن و از فرماندهان سپاه کوفه در واقعه کربلا.
وی از تیره بنیعامربن صَعْصَعَه و از خاندان ضباب بن کلاب بود. [۱] ازاینرو، از وی با نسبهایی چون عامری، ضبابی [۲] [۳]و کلابی [۴] یاد کردهاند.
در کتابهای لغت، نام او به صورت شَمِر آمده، اما در نزد عامه مردم به شِمْر معروف است.
ظاهرآ، شمر واژهای عبری و اصل آن شامر به معنای سامر (افسانهسرا، همصحبت در شبنشینی) است. [۵]
در مورد تاریخ ولادت شمر اطلاع درستی در دست نیست. پدر شمر (ذوالجوشن) شُرَحبیلبن اَعْوَربن عمرو نام داشت . [۶]
درباره سبب نامگذاری او به ذوالجوشن گفته شده است وی نخستین مرد عرب بود که زره برتن کرد و این زره را پادشاه ایران به وی داده بود، یا به قولی دیگر، از آنرو ذوالجوشن خوانده میشد که سینهاش برآمده بود. [۷] به قولی نیز، نام او جوشنبن ربیعه بود. [۸] [۹]
اسلام آوردن شمر ابن ذیالجوشن
ذوالجوشن به خواسته پیامبر اکرم صلیاللّهعلیهوآلهوسلم (اسلام آوردن) وقعی ننهاد اما پس از فتح مکه، چون مسلمانان بر مشرکان پیروز شدند، اسلام آورد . [۱۰] [۱۱]
از مادر شمر به پلیدی یاد کردهاند، تا جایی که گفتهاند وی هنگام جابهجایی گوسفندانش، به گناه آلوده شد و شمر از راه نامشروع به دنیا آمد.
امام حسین علیهالسلام نیز در واقعه کربلا، شمر را پسر زن بزچران خطاب کرده است . [۱۲] [۱۳]
شمر از یاران امیر المومنین
شمربن ذیالجوشن در ابتدا از یاران امیرالمؤمنین علی علیهالسلام بود.
وی در جنگ صفین، آن حضرت را یاری کرد و در مبارزه با ادهمبن مُحرِز باهِلی (از سپاه شام)، صورتش به شدت مجروح گشت [۱۴] [۱۵]، اما بعدا از علی علیهالسلام روی گرداند و از دشمنان پر کینه او و خاندانش شد.
شمر هنگام دستگیری حجربن عدی (از صحابه پیامبر و از یاران علی علیهالسلام )در سال ۵۱، جزو کسانی بود که نزد زیادبن ابیه به دروغ شهادت داد که حجر مرتد شده و شهر را به آشوب کشیده است. [۱۶]
در حادثه کربلا نیز، او از قاتلان و مسببان شهادت امام حسین علیهالسلام بود.
ماموریت شمر ابن ذیالجوشن در کوفه
چون مُسلمبن عقیل در سال ۶۰ در کوفه قیام کرد، شمر از جمله افرادی بود که از طرف عبیداللّهبن زیاد، حاکم کوفه، مأمور شد مردم را از اطراف مسلم پراکنده سازد.
وی در سخنانی مسلم را فتنهگر نامید و کوفیان را از سپاه شام ترساند. [۱۷] [۱۸] [۱۹] پس از آنکه امام حسین به کربلا رسید، عمربن سعد، فرمانده لشکر کوفه، قصد جلوگیری از جنگ و خونریزی داشت و به دنبال راه حل مسالمتآمیز بود [۲۰]، اما شمر، ابنزیاد را که به نظر میرسید با قصد ابنسعد موافق است، به جنگ با امام تشویق کرد. [۲۱] [۲۲] [۲۳] [۲۴] [۲۵]
شمر ابن ذیالجوشن حامل نامه ابن زیاد
در عصر روز نهم محرّم سال ۶۱، شمر با چهار هزار سپاهی و نامه تهدیدآمیزی از سوی ابنزیاد، برای عمربن سعد به کربلا رسید.
ابنسعد با دیدن نامه، خطاب به شمر گفت کاری را که در آن امید صلاح بود تباه کردی. بااینحال، ابنسعد دستور ابنزیاد مبنیبر اخذ بیعت از امام حسین یا جنگ با او را پذیرفت [۲۶] [۲۷] [۲۸] [۲۹] و شمر سردار بزرگ سپاه او گردید. [۳۰]
اماننامهابن زیاد برای عباس و برادرانش
شمر برای حفظ سنّت قبیلهای و پیوندهای جاهلی، از آنجا که با ام البنین، مادر ابوالفضل عباسبن علی علیهالسلام، هم قبیله بود، خواست تا اماننامهای از ابنزیاد برای عباس و برادرانش بگیرد، اما آنها نپذیرفتند و در کنار امام ماندند . [۳۱] [۳۲] [۳۳]
شمر ابن ذیالجوشن فرمانده پهلوی چپ سپاه
صبح روز عاشورا، شمر فرماندهی پهلوی چپ سپاه ابنسعد را برعهده گرفت [۳۴] [۳۵] [۳۶] و هنگامی که با خندق و هیزم مشتعل در اطراف خیمههای امام علیهالسلام و یارانش روبهرو شد، با امام گستاخانه سخن گفت. [۳۷] [۳۸] [۳۹]
پس از آنکه امام علیهالسلام برای تذکر به سپاه کوفه خطبهای در سابقه درخشان خاندانش و بیاناتی از رسول اکرم صلیاللّهعلیهوآلهوسلم در مورد دوستی اهل بیت آغاز نمود، شمر کلام امام را قطع کرد اما حبیببن مظاهر به او پاسخ دندانشکنیداد. [۴۰] [۴۱]
یکبار دیگر زمانی که زهیر بن قین، از یاران امام، به پند و اندرز کوفیان پرداخت و آنان را به یاری امام حسین دعوت کرد، شمر به سوی او تیری پرتاب نمود و به او اهانت کرد. [۴۲] [۴۳]
وقتی عبداللّهبن عُمَیر کلبی به شهادت رسید، شمر به غلام خود (رستم) دستور داد تا با نیزهای همسر عبداللّه را که بر بالینش نشسته بود نیز به شهادت رساند. [۴۴]
شمر ابن ذی الجوشن قاتل نافع ابن هلال
شمر، نافعبن هِلال جَمَلی، یار دلاور امام حسین، را پس از جنگی سخت، در حالی که دو بازوی نافع شکسته بود، اسیر کرد و به شهادت رساند . [۴۵]
پس از شهادت بسیاری از اصحاب امام حسین، دشمنان به سوی خیمهها حمله بردند.
شمر نیزه خود را در خیمه امام حسین فروبرد و فریاد زد که آتش بیاورید تا این خیمه را با اهلش بسوزانم. امام او را نفرین کرد و حتی دوستش، شَبَثبن رِبعی، نیز او را سرزنش نمود . [۴۶] [۴۷]
یکبار دیگر در عصر عاشورا و قبل از شهادت امام حسین، شمر قصد داشت به خیمه و خرگاه امام، که باروبنه و خاندانش در آن بود، حمله کند و آن را به تاراج برد اما امام او را از این کار برحذر داشت و شمر بازگشت. [۴۸] [۴۹] [۵۰] شمر به تیراندازان دستور داد تا بدن امام را هدف قراردهند. [۵۱]
سپس با فرمان او، همه به سوی امام حمله بردند و کسانی از جمله سِنانبن اَنَس و زُرْعَةبن شریک ضربههای نهایی را بر امام وارد کردند. [۵۲] [۵۳] [۵۴] [۵۵]
شمر ابن ذی الجوشن قاتل امام حسین
درباره کسی که امامحسین را به قتل رساند و سر مبارک آن حضرت را از تن جدا کرد، روایات گوناگونی وجود دارد که برخی درباره شمر است.
به گفته واقدی، شمر امام حسین را کشت و با اسب خود بدن آن حضرت را لگدکوب کرد. [۵۶] [۵۷] [۵۸] [۵۹]
در برخی روایات گفته شده است که وی بر سینه امام نشست و سر او را از قفا جدا کرد. [۶۰] [۶۱] [۶۲] [۶۳] [۶۴] [۶۵]
قصد شمر ابن ذیالجوشن برقتل علی ابن حسین
پس از شهادت امام حسین علیهالسلام و غارت و آتش زدن خیمهها، شمر قصد داشت علیبن حسین را که در بستر بیماری بود به قتل رساند، اما مانع او شدند. [۶۶] [۶۷] [۶۸]
حمل سر ۷۲ تن شهدای کربلابه کوفه
در یازدهم محرم ۶۱، ابنسعد دستور داد سر ۷۲ تن شهدای کربلا را از تن جدا کنند و به همراه شمر و تنی چند از فرماندهان سپاه به کوفه، نزد ابنزیاد ببرند. [۶۹] [۷۰]
قبیلههایی که در نبرد کربلا شرکت کرده بودند، برای تقرب به ابنزیاد، سرهای شهدا را بین خود تقسیم نمودند.
قبیله هوازن، به رهبری شمر، بیست سر [۷۱] [۷۲] و بنا به نقل ابنطاووس [۷۳]، دوازده سر را به نزد ابنزیاد بردند. گفته شده است که شمر پیشاپیش عمربنسعد سرهای شهدا را حرکت میداد. [۷۴]
عبیداله بن زیاد، به فرمان یزیدبن معاویه، اسرای کربلا و سرهای شهدا را با شمر و همراهانش به سوی یزید در شام فرستاد. [۷۵] [۷۶]
شمر نزد یزید سخنان توهینآمیزی درباره امام و دیگر شهدای کربلا بیان نمود [۷۷] [۷۸] [۷۹] -که این سخنان را به زحربن قیس نسبت دادهاند-.
توجیه شمر ابن ذیالجوشن از شرکت در قتل امام حسین
پس از بازگشت اهلبیت علیهمالسلام به مدینه، شمر نیز با پایان یافتن مأموریتش به کوفه بازگشت.
گفته شده است که او نماز میخواند و از خداوند طلب بخشش میکرد و در توجیه شرکت در قتل امام حسین میگفت که از امرای خود فرمانبرداری کرده است . [۸۰] [۸۱] [۸۲]
شرکت شمر ابن ذیالجوشن در جنگ علیه مختار
در پی قیام مختار ثقفی در سال ۶۶، شمر در جنگ علیه او شرکت کرد اما مختار وی و دیگر امرای اموی را در جنگ جَبّانة السَبیع (از محلههای کوفه) شکست داد. [۸۳] [۸۴] [۸۵] و شمر از کوفه گریخت. مختار جمعی را به همراه غلام خود (زربی) در پی او فرستاد. شمر غلام مختار را کشت [۸۶] [۸۷] [۸۸] و به قریهای به نام ساتیدما گریخت و از آنجا به قریهای به نام کلتانیه (بین شوش و روستای صمیره) رفت [۸۹] [۹۰]و نامهای برای مصعب بن زبیر فرستاد که آماده جنگ با مختار بود، اما برخی از سپاهیان مختار، شمر را محاصره کردند و در حالی که یارانش گریخته بودند، او را کشتند و سرش را نزد مختار فرستادند و بدنش را پیش سگان انداختند. [۹۱] [۹۲] [۹۳] [۹۴]مختار نیز سر شمر را برای محمدبن حنفیه فرستاد. [۹۵]
روایت ابواسحاق سبیعی از شمر ابن ذیالجوشن و او از پدرش
شمر از پدرش روایت کرده و ابواسحاق سبیعی نیز از شمر روایت نموده است، در حالی که، در منابع اهلسنّت از شمر با نکوهش یاد شده است و گفتهاند که او از قاتلان امام حسین بوده و شایستگی برای روایت حدیث ندارد. [۹۶] [۹۷] [۹۸] صُمَیلبن حاتمبن شمر، نواده شمر، در اندلس به ریاستی دست یافت. [۹۹] [۱۰۰]
شمر از جمله انسانهای ماجراجویی بود که تهور نیز داشت و در حوادث صرفا سود شخصی خود را دنبال میکرد و برای نیل به آن از هیچ عملی روگردان نبود. وی مردی ابرص و زشتروی بود. [۱۰۱] [۱۰۲] [۱۰۳] [۱۰۴]
امام حسین علیهالسلام در روز عاشورا به شمر گفت: «رسول خدا راست گفت که گویا سگ سیاه و سفیدی را میبینم که خون اهلبیتم را میآشامد». [۱۰۵] [۱۰۶] [۱۰۷] در زیارت عاشورا از شمر با لعن و نفرین یاد شده است. [۱۰۸]
فهرست منابع
(۱) ابناثیر، علیبن محمد، الکامل فیالتاریخ، بیروت ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
(۲) احمدبن اعثم کوفی، کتاب الفتوح، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۳) سبطبن جوزی، تذکرةالخواص، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۴) احمدبن علیابن حجر عسقلانی، لسانالمیزان، بیروت ۱۴۲۳/۲۰۰۲.
(۵) ابنحزم اندلسی، جمهرة انساب العرب، چاپ عبدالسلام محمدهارون، بیروت لبنان ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۶) ابنخلکان.
(۷) ابنسعد، طبقات (بیروت).
(۸) علی ابنطاووس، اللهوف فی قتلیالطفوف، نجف ۱۳۶۹/۱۹۵۰.
(۹) ابنعبدربه، العقدالفرید، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
(۱۰) ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ علیشیری، بیروت.
(۱۱) جعفربن محمدابن قولویه، کاملالزیارات، چاپ جواد قیّومی، قم ۱۴۱۷.
(۱۲) هشامبن محمد ابیکلبی، مثالبالعرب، چاپ نجاحطائی، لندن، ۱۹۹۸.
(۱۳) ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبییّن، چاپ سیداحمد صقر، قاهره ۱۳۶۸/۱۹۴۹.
(۱۴) ابو ابیمخنف لوطبن یحیی، وقعةالطف، چاپ محمدهادی یوسفی غروی، قم، ۱۳۶۷ش.
(۱۵) احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق ۱۹۹۷ـ۲۰۰۰.
(۱۶) جاحظ، کتاب البرصان و العرجان، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۱۷) خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفةبن خیاط، چاپ مصطفی نجیب فوّاز و حکمت کشلی فوّاز، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
(۱۸) ابوحنیفه دینوری، الاخبارالطوال، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره ۱۹۶۰.
(۱۹) موفقبن احمد خوارزمی، مقتلالحسین، چاپ محمد سماوی، قم ۱۳۸۱/۱۴۲۳.
(۲۰) ذهبی، تاریخالاسلام، حوادث و وفیات ۶۱ـ۸۰ه، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت ۱۴۰۸.
(۲۱) ذهبی، میزانالاعتدال، چاپ علیمحمد بجاوی، بیروت دارالمعرفه.
(۲۲) صفدی.
(۲۳) طبری، تاریخ، (بیروت).
(۲۴) فیروزآبادی، القاموس المحیط.
(۲۵) محمدبن محمد مفید، الارشاد، قم، ۱۴۱۳.
(۲۶) نصربن مزاحم منقری، وقعة صفین، چاپ عبدالسلام محمدهارون، قاهره ۱۳۸۲.
(۲۷) عبدالمجید، نعنعی، تاریخالدولة الامویة فی الاندلس، بیروت ۱۹۸۶.
(۲۸) یاقوت حموی.
پانویس
۱. ابنعبدربه، العقدالفرید، ج۳، ص۳۱۸ـ۳۲۰، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
۲. ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۲۳، ص۱۸۶، چاپ علیشیری، بیروت.
۳. صفدی، ج۱۶، ص۱۸۰.
۴. احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۴۸۲، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق ۱۹۹۷ـ۲۰۰۰.
۵. ابو ابیمخنف لوطبن یحیی، وقعةالطف، ص۱۲۴، چاپ محمدهادی یوسفی غروی، قم، ۱۳۶۷ش.
۶. ابنسعد، طبقات (بیروت)، ج۶، ص۴۶.
۷. فیروزآبادی، القاموس المحیط ذیل «جشن».
۸. ابنسعد، طبقات (بیروت)، ج۶، ص۴۶.
۹. ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۲۳، ص۱۸۶، چاپ علیشیری، بیروت.
۱۰. ابنسعد، طبقات (بیروت)، ج۶، ص۴۷۴۸.
۱۱. ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۲۳، ص۱۸۷۱۸۸، چاپ علیشیری، بیروت.
۱۲. احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۴۸۷، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق ۱۹۹۷ـ۲۰۰۰.
۱۳. محمدبن محمد مفید، الارشاد، ج۲، ص۹۶، قم، ۱۴۱۳.
۱۴. رأی نصربن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۲۶۷۲۶۸، چاپ عبدالسلام محمدهارون، قاهره ۱۳۸۲.
۱۵. طبری، تاریخ، ج۵، ص۲۸، (بیروت).
۱۶. طبری، تاریخ، ج۵، ص۲۶۹ـ۲۷۰، (بیروت).
۱۷. ابوابیمخنف لوطبن یحیی، وقعةالطف، ص۱۲۳ـ۱۲۴، چاپ محمدهادی یوسفی غروی، قم، ۱۳۶۷ش.
۱۸. ابوحنیفه دینوری، الاخبارالطوال، ص۲۳۸ـ۲۳۹، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره ۱۹۶۰.
۱۹. ابناثیر، علیبن محمد، ج۴، ص۳۰۳۱، الکامل فیالتاریخ، بیروت ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
۲۰. محمدبن محمد مفید، الارشاد، ج۲، ص۸۷ و ۸۸، قم، ۱۴۱۳.
۲۱. محمدبن محمد مفید، الارشاد، ج۲، ص۸۸، قم، ۱۴۱۳.
۲۲. ابو ابیمخنف لوطبن یحیی، وقعةالطف، ص۱۸۷ـ۱۸۸، چاپ محمدهادی یوسفی غروی، قم، ۱۳۶۷ش.
۲۳. احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۴۸۲، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق ۱۹۹۷ـ۲۰۰۰.
۲۴. طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۱۴، (بیروت).
۲۵. ابنعبدربه، العقدالفرید، ج۴، ص۳۵۵، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
۲۶. احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۴۸۳، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق ۱۹۹۷ـ۲۰۰۰.
۲۷. طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۱۴ـ۴۱۵، (بیروت).
۲۸. احمدبن اعثم کوفی، کتاب الفتوح، ج۵، ص۸۹ـ۹۰، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۲۹. سبطبن جوزی، تذکرةالخواص، ص۲۲۳ـ۲۲۴، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۳۰. جاحظ، کتاب البرصان و العرجان، ص۱۲۹، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۳۱. احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۴۸۳ـ۴۸۴، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق ۱۹۹۷ـ۲۰۰۰.
۳۲. محمدبن محمد مفید، الارشاد، ج۲، ص۸۹، قم، ۱۴۱۳.
۳۳. ابناثیر، علیبن محمد، ج۴، ص۵۶، الکامل فیالتاریخ، بیروت ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
۳۴. احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۴۸۷، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق ۱۹۹۷ـ۲۰۰۰.
۳۵. ابوحنیفه دینوری، الاخبارالطوال، ص۲۵۶، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره ۱۹۶۰.
۳۶. محمدبن محمد مفید، الارشاد، ج۲، ص۹۵، قم، ۱۴۱۳.
۳۷. ابو ابیمخنف لوطبن یحیی، وقعةالطف، ص۲۰۵، چاپ محمدهادی یوسفی غروی، قم، ۱۳۶۷ش.
۳۸. احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۴۸۷، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق ۱۹۹۷ـ۲۰۰۰.
۳۹. محمدبن محمد مفید، الارشاد، ج۲، ص۹۶، قم، ۱۴۱۳.
۴۰. طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۲۵، (بیروت).
۴۱. احمدبن اعثم کوفی، کتاب الفتوح، ج۵، ص۹۶ـ۹۷، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۴۲. احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۴۸۸ـ۴۸۹، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق ۱۹۹۷ـ۲۰۰۰.
۴۳. طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۲۶، (بیروت).
۴۴. احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۴۹۳، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق ۱۹۹۷ـ۲۰۰۰.
۴۵. طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۴۱ـ۴۴۲، (بیروت).
۴۶. احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۴۹۳، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق ۱۹۹۷ـ۲۰۰۰.
۴۷. طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۳۸، (بیروت).
۴۸. احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۴۹۹، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق ۱۹۹۷ـ۲۰۰۰.
۴۹. طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۵۰، (بیروت).
۵۰. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبییّن، ص۱۱۸، چاپ سیداحمد صقر، قاهره ۱۳۶۸/۱۹۴۹.
۵۱. محمدبن محمد مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۱۱ـ۱۱۲، قم، ۱۴۱۳.
۵۲. احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۵۰۰، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق ۱۹۹۷ـ۲۰۰۰.
۵۳. طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۵۳، (بیروت).
۵۴. محمدبن محمد مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۱۲، قم، ۱۴۱۳.
۵۵. علی ابنطاووس، اللهوف فی قتلیالطفوف، ص۵۴، نجف ۱۳۶۹/۱۹۵۰.
۵۶. احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۵۱۲، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق ۱۹۹۷ـ۲۰۰۰.
۵۷. خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفةبن خیاط، ص۱۴۶، چاپ مصطفی نجیب فوّاز و حکمت کشلی فوّاز، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
۵۸. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبییّن، ص۱۱۹، چاپ سیداحمد صقر، قاهره ۱۳۶۸/۱۹۴۹.
۵۹. ابنحزم اندلسی، جمهرة انساب العرب، ص۲۸۷، چاپ عبدالسلام محمدهارون، بیروت لبنان ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۶۰. موفقبن احمد خوارزمی، مقتلالحسین، ج۲، ص۴۱ـ۴۲، چاپ محمد سماوی، قم ۱۳۸۱/۱۴۲۳.
۶۱. محمدبن محمد مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۱۲، قم، ۱۴۱۳.
۶۲. ذهبی، تاریخالاسلام، ص۱۴، حوادث و وفیات ۶۱ـ۸۰ه، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت ۱۴۰۸.
۶۳. صفدی، ج ۱۶، ص۱۸۰.
۶۴. احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۵۰۰ـ۵۰۱، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق ۱۹۹۷ـ۲۰۰۰.
۶۵. طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۵۳، (بیروت).
۶۶. ابنسعد، طبقات (بیروت)، ج۵، ص۲۱۲.
۶۷. طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۵۴، (بیروت).
۶۸. محمدبن محمد مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۱۲ـ۱۱۳، قم، ۱۴۱۳.
۶۹. احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۵۰۳، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق ۱۹۹۷ـ۲۰۰۰.
۷۰. طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۵۶، (بیروت).
۷۱. احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۵۰۴، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق ۱۹۹۷ـ۲۰۰۰.
۷۲. طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۶۸، (بیروت).
۷۳. علی ابنطاووس، اللهوف فی قتلیالطفوف، ص۶۲ـ۶۳ ،نجف ۱۳۶۹/۱۹۵۰.
۷۴. ابوحنیفه دینوری، الاخبارالطوال، ص۲۶۰، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره ۱۹۶۰.
۷۵. طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۶۰، (بیروت).
۷۶. ابوحنیفه دینوری، الاخبارالطوال، ص۲۶۰، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره ۱۹۶۰.
۷۷. ابوحنیفه دینوری، الاخبارالطوال، ص۲۶۰، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره ۱۹۶۰.
۷۸. طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۵۹، (بیروت).
۷۹. محمدبن محمد مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۱۸، قم، ۱۴۱۳.
۸۰. ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۲۳، ص۱۸۹، چاپ علیشیری، بیروت.
۸۱. ذهبی، میزانالاعتدال، ج۲، ص۲۸۰، چاپ علیمحمد بجاوی، بیروت دارالمعرفه.
۸۲. احمدبن علیابن حجر عسقلانی، لسانالمیزان، ج۴، ص۲۵۹ـ۲۶۰، بیروت ۱۴۲۳/۲۰۰۲.
۸۳. احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۵۸ـ۵۹، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق ۱۹۹۷ـ۲۰۰۰.
۸۴. طبری، تاریخ، ج۶، ص۱۸(بیروت).
۸۵. طبری، تاریخ، ج۶، ۲۹(بیروت).
۸۶. ابوحنیفه دینوری، الاخبارالطوال، ص۳۰۱ـ۳۰۲، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره ۱۹۶۰.
۸۷. احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۶۵، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق ۱۹۹۷ـ۲۰۰۰.
۸۸. طبری، تاریخ، ج۶، ص۵۲، (بیروت).
۸۹. طبری، تاریخ، ج۶، ص۱۸(بیروت).
۹۰. طبری، تاریخ، ج۶، ص۲۹(بیروت).
۹۱. احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۶۵ـ۶۶، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق ۱۹۹۷ـ۲۰۰۰.
۹۲. طبری، تاریخ، ج۶، ص۵۲ـ۵۳، (بیروت).
۹۳. یاقوت حموی، ذیل «کلتانیه».
۹۴. ابوحنیفه دینوری، ص،۳۰۵،۳۰۲،الاخبارالطوال، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره ۱۹۶۰.
۹۵. ابوحنیفه دینوری، الاخبارالطوال، ص۳۰۵، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره ۱۹۶۰.
۹۶. ذهبی، میزانالاعتدال، ج۲، ص۲۸۰، چاپ علیمحمد بجاوی، بیروت دارالمعرفه.
۹۷. ، صفدی، ج۱۶، ص۱۸۰.
۹۸. احمدبن علیابن حجر عسقلانی، لسانالمیزان، ج۴، ص۲۵۹، بیروت ۱۴۲۳/۲۰۰۲.
۹۹. ابنحزم اندلسی، جمهرة انساب العرب، ص۲۸۷، چاپ عبدالسلام محمدهارون، بیروت لبنان ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۱۰۰. عبدالمجید، نعنعی، تاریخالدولة الامویة فی الاندلس، ص۱۲۶، بیروت ۱۹۸۶.
۱۰۱. جاحظ، کتاب البرصان و العرجان، ص۱۲۸ـ۱۲۹، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۱۰۲. طبری، تاریخ، ج۶، ص۵۳، (بیروت).
۱۰۳. ابنخلکان، ص۶۸.
۱۰۴. ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۲۳، ص۱۹۰، چاپ علیشیری، بیروت.
۱۰۵. ابنخلکان، ص۶۸.
۱۰۶. ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۲۳، ص۱۸۹، چاپ علیشیری، بیروت.
۱۰۷. جاحظ، کتاب البرصان و العرجان، ص۱۲۸ـ۱۲۹، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۱۰۸. جعفربن محمدابن قولویه، کاملالزیارات، ص۳۲۹، چاپ جواد قیّومی، قم ۱۴۱۷.
منبع: مجمع جهانی شیعه شناسی