کمیل نقی پور- رجانیوز: اشتباه استراتژیک تیم مذاکره کننده ایران مبنی بر اینکه هر توافقی بهتر از عدم توافق است، پیامدهای منفی بسیاری برای صنعت هسته ای ایران داشته و برنامه اتمی ایران را تبدیل به یک برنامه سمبلیک و دکوری کرده است.
رجانیوز در نظر دارد در سلسله گزارش هایی توافقات صورت گرفته میان تیم ایرانی و ۱+۵ در توافق نهایی که بر مبنای همان «پارامترهای توافق شده» در لوزان می باشد را منتشر سازد.
در نتیجه موضوعات توافق شده، برنامه هسته ای ایران به شدت محدود شده با این حال تاسیسات هسته ای و نظامی کشورمان زیر شدیدترین و بی سابقه ترین بازرسی ها قرار می گیرد و به جای آن عملا هیچ امتیازی عاید ایران نمی شود و تحریم های اصلی مالی و اقتصادی سر جای خود باقی می ماند.
در قسمت اول این سلسله گزارش ها سرنوشت ظرفیت غنی سازی ایران در لوزان مورد بررسی قرار گرفته شده است.
***
توافق ایران و ۱+۵ در سوئیس نشان می دهد آمریکایی ها موافق شدند با از کار انداختن ۱۴ هزار سانترفیوژ ایران، موافقت تیم ایرانی را با غنی سازی ۵۰۶۰ دستگاه سانتریفیوژ جلب کنند و آن را تبدیل به توافقی کنند که تحت بیانیه ای ذیل ماده ۴۱ فصل هفتم شورای امنیت قرار بگیرد.
در برگه توجیهی که توسط تیم مذاکره کننده ایران در اختیار رسانه های خبری قرار گرفته و رئیس جمهور آن را فکت شیت ایرانی نام نهاده، درباره ظرفیت غنی سازی ایران آمده است:
بر اساس راهحل به دست آمده، دوره زمانی برنامه جامع اقدام مشترک در خصوص برنامه غنیسازی ایران ۱۰ساله خواهد بود. در طول این مدت، تعداد بیش از ۵۰۰۰ ماشین سانتریفیوژ در نظنز به تولید مواد غنیشده در سطح ۶۷/۳ درصد ادامه خواهند داد. ماشینهای اضافه بر این تعداد و زیرساختهای مرتبط با آنها جهت جایگزینی با ماشینهایی که در طول این زمان آسیب میبینند جمعآوری و تحت نظارت آژانس نگهداری خواهد شد. همچنین ایران قادر خواهد بود ذخایر موجود مواد غنیشده خود را برای تولید مجتمع سوخت هستهای و یا صادرات آنها به بازارهای بین المللی در قبال خرید اورانیوم اختصاص دهد.
در فکت شیت وزارت امور خارجه آمریکا نیز با تایید اطلاعات برگه توجیهی وزارت خارجه ایران ، درباره ظرفیت غنی سازی ایران آمده است:
تعداد سانتریفیوژهای ایران از ۱۹۰۰۰ کنونی به ۶۱۰۴ دستگاه میرسد، که در ۱۰ سال آینده تنها ۵۰۶۰ عدد از آنها اورانیوم غنیسازی خواهد کرد. تمامی سانتریفیوژها از نوع IR-۱ خواهد بود.
آنچه را که خط قرمز جمهوری اسلامی در موضوع هستهای عنوان شده بر اساس حقوق ایران است. ناگفته پیداست که رسیدن به آنچه «حق» مردم یک کشور در عرصه هستهای است، نه برای ایران بلکه برای هر کشوری یک خط قرمز غیرقابل معامله است. این «حق» را معاهده NPT در ماده اول بند ۴ خود اینگونه تبیین کرده است:
هیچ نکته ای در این پیمان نباید به گونه ای تفسیر شود که "حق مسلم" همپیمانان در انجام تحقیقات، تولید و استفاده از انرژی هستهای برای مقاصد صلح آمیز را تحت تاثیر قرار دهد.
بر اساس ماده ۴ ان پی تی ، این معاهده «هیچگونه محدودیتی» در مورد نوع فناوری و سطح بهره برداری صلح آمیز از انرژی هسته ای، از جمله چرخه سوخت، شامل غنی سازی ایجاد نکرده است. بنابر این حق قانونی ایران در موضوع هستهای را که خط قرمز ایران در هر نوع مذاکرهای نیز به شمار میرود، میتوان « امکان برخورداری بدون محدودیت از برنامه صلحآمیز هستهای طبق معاهده NPT» تعریف کرد.
با این حال متاسفانه تیم مذاکره کننده هسته ای نتوانست در مذاکرات سوئیس از حق ایران در موضوع ظرفیت غنی سزای اورانیوم دفاع کند و با عبور از خطوط قرمز، تن به خواسته کشورهای ۱+۵ داد.
این در حالی است که رهبر معظم انقلاب در یکی از سخنرانی های خود صراحتا تاکید کردند «برنامه آمریکا در مذاکرات، کاهش ظرفیت غنی سازی ایران و استفاده از ابزار فشار و زیاده خواهی برای اجبار ایران به پذیرش خواسته های خود» است.
ایشان ۱۶ تیرماه ۱۳۹۳ در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام در این باره فرمودند: طرف مقابل به مرگ گرفته که به تب راضى بشوید. هدف آنها این است که جمهورى اسلامى را در باب ظرفیّت غنىسازى مثلاً - که یکى از مسائل است - به ده هزار سو راضى کنند، منتها از پانصد سو و هزار سو شروع کردهاند، که حدود ده هزار سو مثلاً محصول حدود ده هزار سانتریفیوژ - همین قدیمىهایى که از قبل داشتیم و داریم - است. هدف آنها این است.
با این حال آنچه که مشخصاست تیم مذاکره کننده ایران نتوانسته از حداقل حقوق ملت در موضوع ظرفیت غنی سازی یا همان تعداد سانتریفیوژها دفاع کند و در این عرصه عقب نشسته است. اظهارات مقامات مذاکره کننده نیز موید این گزاره است.
علی اکبر صالحی ۳۰ فروردین ماه ۱۳۹۳ در گفتوگو با العالم درباره سرنوشت ظرفیت غنی سازی در نتجه توافق نهایی اظهار کرده بود: «در زمینه غنیسازی پیشنهاد ما اجرای طرح پلکانی غنیسازی است که بر اساس آن ۴ تا ۵ سال تعداد دستگاههای سانتریفیوژ همین نسبت ۲۰ هزار دستگاه باشد و بعد از آن به صورت تدریجی تعداد سانتریفیوژها را افزایش دهیم تا در سال به ظرفیت تولید ۳۰ تن اورانیوم (سه و نیم تا ۵ درصد) در سال برسیم و این موضوع همچنان جای بحث دارد و آنها میگویند که این طرح نیاز به تصمیمگیری سیاسی دارد.»
عباس عراقچی، مذاکره کننده ارشد ایران نیز در گفتوگویی که ۲۴ تیرماه ۱۳۹۳توسط العالم منتشر شد، گفته بود:
«با توجه به این که سوخت بوشهر طی چند سال آینده توسط دولت روسیه تأمین میشود، ما عجلهای نداریم برای آنکه به آن مرحله برسیم؛ بلکه چشماندازی را برای خودمان در نظر گرفتیم و به سمت آن چشمانداز حرکت میکنیم... البته این که میگویم عجلهای نداریم، در فاصله همان ۲ یا سه یا حداکثر ۵ سالی است.»
اظهارات عراقچی و صالحی درباره سرنوشت تهداد دستگاه های سانتریفیوژ ناصحیح بوده است. این اظهارات که پس از مذاکراتلزان و تفاهم صورت گرفه در این مذاکرات خلاف واقع بودن آن مشخص شده است، زمانی تعجب برانگیزتر می شود که همزمان با اظهارات مقامات ایرانی درباره حفظ دستگاه های سانتریفیوژ فعلی و رسیدن به ظرفیت ۱۹۰ هزار سو در ۵ سال آینده ، مقامات آمریکایی از موافقت ایران با محدودیت های جدی درباره سانتریفیوژهای سخن می گفتند.
وندی شرمن
وندی شرمن، مسئول هیأت امریکایی در مذاکرات هستهای ۲۲ فوریه ۲۰۱۴ (۴ اسفند ۱۳۹۲) در کنفرانس مطبوعاتی در فلسطین اشغالی:
«دلایل زیادی برای این وجود دارد که آنها (ایران) نیازهای خود را از طریق همکاری بینالمللی در خارج از کشور خود تأمین کنند. ولی اگر در نهایت بخواهند برنامه کوچک، مجزا و محدودی داشته باشند که نیازهای عملیشان را رفع کند، این مسأله به عنوان احتمال در برنامه اقدام مشترک دیده شده است. اما لازم به ذکر نیست که ظرفیت و گستره تأسیسات و ماهیت آن باید مورد محدودیتهای شدید، مورد نظارت شدید و به طور منظم مورد راستیآزمایی قرار گیرد... اما اگر در پایان این مذاکرات برنامه غنیسازی داخلی داشته باشند، کوچک خواهد بود، محدود خواهد بود، بشدت قید و بند خواهد داشت و دقیقاً راستیآزمایی خواهد شد.
گری سیمور، مشاور سابق کاخ سفید در امور تسلیحاتی نیز تابستان سال گذشته گفته بود: ایران تقریباً باید تمامی سانتریفیوژهای خود را از رده خارج کرده و تنها ۳ هزار دستگاه سانتریفیوژ را برای خود نگاه دارد. این به معنی چشمپوشی ایران از حدود ۱۶ هزار سانتریفیوژ دیگر است.