تصمیم غیر کارشناسی مسئولان دانشگاه تهران برای تبدیل خوابگاه متاهلی کوی دانشگاه به خوابگاه مجردی، تبعات امنیتی، اجتماعی و اقتصادی فراوانی دارد که گویا قرار نیست به آنها توجه شود.
به گزارش رجانیوز، با روی کار آمدن دولت جدید و تغییرات مدیریتی در دانشگاه تهران، پروژه تبدیل بخشی از خوابگاههای متاهلی کوی دانشگاه به خوابگاه مجردی در دستور کار قرار گرفته است. علی رغم برخی تذکرات نسبت به تبعات امنیتی، اجتماعی و اقتصادی این طرح، متاسفانه نشانههایی مبنی بر توجه به این تذکرات نیز دیده نمیشود.
چند سالی میشد که دو بلوک از منتهاالیه جنوب شرقی کویِ دانشگاه تهران از حالت مجردی خارج شده و به دانشجویانِ متأهل دکتریِ روزانه تخصیص پیدا کرده بود. ولی حدود یکسال است که معاونت دانشجویی دانشگاه تهران با استدلال کمبود فضا برای اسکان دانشجویان مجرد قصد دارد یکی از این دو بلوک را تغییر کاربری داده و به خوابگاه مجردی تبدیل کند. در ادامه گزارشی درباره تبعات مختلف این تصمیم که با استفاده از نظرات ساکنان کوی دانشگاه تهران آماده شده است را میخوانید:
ناامیدی دانشجویان در آستانه تاهل از پیدا کردن یک سقف دانشجویی
این اقدام دانشگاه تهران تناسبی با سیاستهای کلی جمعیت و همچنین سیاستهای نظام در خصوص تسهیل ازدواج جوانان ندارد. همچنانکه دولت جمهوری اسلامی ایران به علت نیاز آیندهٔ کشور، امکان تحصیل رایگان دانشجویان نخبه را پدید میآورد، بایستی انجام اقداماتی برای معکوس کردن شتاب منفی جمعیت را نیز وظیفهٔ خود بداند. شاید بتوان به جرأت ادعا کرد که حدود نیمی از ساکنین خوابگاه غدیر در زمان سکونت موفق شدند ذیل الطاف الهی پدر و مادر شوند که این سعادت بزرگی برای نظام جمهوری اسلامی است که البته تعداد قابل توجهی از این افراد اگر از خوابگاه متأهلی برخوردار نبودند یا اصلا ازدواج نمیکردند و یا اینکه فعلاً فرزنددار نمیشدند.
به این نکته نیز بایستی توجه داشت که دانشجویان دکتری دانشگاههای بزرگ تهران، یک قشر مرجع در جامعه محسوب میشوند و اقدام آنها در پذیرفتن سختیهای تأهل، بر بستگان و دوستان تأثیرگذار خواهد بود. حتی ساکنین خوابگاه در ملاقاتهای حضوری به کرّات شاهد بودند که دانشجویان مجرد، که تا پیش از این از دشواریهای تأهل بیمناک بودند، با دیدن تسهیلات ایجاد شده برای متأهلین انگیزهٔ فراوانی جهت ازدواج پیدا کردهاند که متاسفانه تصمیم اخیر این امیدها را به یأس تبدیل نموده است. طبیعی است که دانشجویان در آستانه ازدواج با دیدن همتایان خود که مدتها در صف انتظار گرفتن خوابگاههای متأهلی هستند، قید ازدواج حین تحصیل را بزنند و عطایش را به لقایش ببخشند.
هماکنون حدود یک سال و اندی است که دانشگاه اجازه اسکان دانشجوی متأهل جدیدی در این ساختمانها را نمیدهد و عملاً ثلث واحدها خالی مانده است. این در حالی است که تعداد زیادی از دانشجویان مدتها است در صف تخصیص خوابگاه در حال انتظار هستند تا زندگی مشترک خود را شروع کنند و این نیز خود خسارت دیگری بودهاست که ناآگاهانه و به امید خلق ظرفیت جدید برای مجردین تحمیل شدهاست. شما نیک میدانید که طولانی شدن فاصله عقد و عروسی چه مشکلاتی برای زوجها ایجاد میکند که بعضا این مشکلات منجر به طلاق نیز شده است.
الگویی که دیگر نیست!
تاکنون وجود چنین خوابگاه متأهلین کم نظیری در دانشگاه مایهٔ عزت دانشگاه بود و نشان میداد دانشگاه تهران به عنوان مهد آموزش عالی چه تفاوت بنیادینی با سایر دانشگاههای خوشنام ولی نوظهور دارد. بارها در این باره خبرنگاران برای ترویج ازدواج و این نوع سبک زندگی به این خوابگاه مراجعه کردهاند که از جمله آنها میتوان به گزارش روزنامه همشهری به مناسبت روز جوان در صفحه سبک زندگی اشاره نمود. در حقیقت وجود چنین تسهیلاتی در دانشگاه تهران بیانگر آن است که دانشگاه تهرانی بودن یعنی یک سبک زندگی و نه فقط کتاب و مقاله. اصولاً شأن دانشگاه تهران به عنوان قلهٔ آموزش عالی آن است که بتواند علاوه بر پیشرفتهای علمی، یک سبک زندگی اسلامی-ایرانی برای فرهیختگان ارائه کند نه اینکه خدای ناکرده به مرور به سمتی حرکت کنیم که فجایعِ فرهنگیِ دانشگاههای خارجی در کشورمان معمول و مشروع قلمداد گردد. طبعاً در چنین فضایی نگاه صرفاً اقتصادی بعضی مسئولین به خوابگاه متأهلی و منافع اقتصادی محتملی که تبدیل این خوابگاه به خوابگاه مجردی خواهد داشت را باید مورد تأمل مجدد قرار داد.
اینجا هم فرهنگ، گوشت قربانی است
علاوه بر این، پرواضح است تبدیل ساختمان غدیر ۲ به خوابگاه مجردی و در نتیجه مجاورت بلافصل یک خوابگاه مجردی (غدیر ۲) و یک خوابگاه متأهلی (غدیر ۱)، آسیبها و نگرانیهای خاص خود را دارد. کسانی که تجربه زندگی در خوابگاههای دانشجویی را دارند نیک میدانند که فضای خاص حاکم بر این خوابگاهها –که شاید متناسب با روحیه جوانان دانشجو نیز باشد- چه میزان با فضای یک زندگی خانوادگی متفاوت است.
نکته دیگر در اینباره آنکه بسیاری از خانوادهها در این سالها صاحب فرزند شدهاند و محیط این خوابگاه و فضای سبز آن، مکان خوبی برای بازی و سرگرمی و صحبت کردن بچه هاست و قطعا این فضا در آینده روانی و مهارتهای ارتباطی کودکان نقش اساسی دارد. حال با تخصیص یکی از این ساختمانهای مجاور به دانشجویان مجرد این امکان از کودکان و نوازادان گرفته شده و امنیت روانی خانوادهها از بین میرود. زیرا فضای سبز کاملا مشرف بر ساختمان غدیر ۲ است که قرار است به دانشجویان مجرد اختصاص داده شود.
تبعات امنیتی یم تصمیم به ظاهر دانشجویی
اما مهمترین نکته قابل توجه چیزی از جنس امنیت است. تا سال ۸۸، خوابگاه مجردی (به نامهای ۱۸-۱۹ و ۲۰-۲۱) به دلیل نزدیکی به دربجنوبی کوی دانشگاه، نزدیکی به دانشکده فنی و از همه مهمتر نزدیکی به خیابان امیرآباد جزء حساسترین و فتنهخیزترین ساختمانهای کوی بودند. اما پس از وقایع ۸۸ کوی، دانشگاه تهران با هماهنگیِ نهادهای ذیربط به درستی تصمیم گرفت با تغییر کاربری این دو ساختمان از خوابگاه مجردی به خوابگاه متأهلی (به نام غدیر) هم از حساسیت کوی بکاهد و هم از دانشجویان دکتری متأهل حمایت بیشتری کند. متاسفانه علیرغم حُسن نیت مدیران جدید، شتابزدگی در مجردیسازیِ غدیر۲، میتواند احتمال بازگشت به شرایط نامطلوب سال ۸۸ و ۷۸ را تقویت کند و این محدوده از کوی دانشگاه را بار دیگر بعنوان ظرفیتی قابل استفاده برای فتنهانگیزان در بیاورد.
خوابگاهی که بعنوان آهن ضایعات فروخته شد!
بایستی توجه داشت که تغییر کاربری گذشته چند میلیارد تومان هزینه در برداشت تا اتاقهای سنتی در قالب سوئیتهای مدرن با هم ادغام شود، برای هر سوئیت حمام و دستشویی مجزا قرار داده شود، کف اتاقها پارکت شود و... و بازگرداندن این تغییرات و معطل گذاشتن این ظرفیتها خود خسارتی عظیم است. علاوه بر این ممکن است که قسمت مهمی از بدنه دانشگاه و حتی مدیران که به دلایل کارشناسی با این کار موافق نیستند، با تغییر مدیریت احتمالاً بخواهند دوباره اینجا را به خوابگاه متاهلین تبدیل کنند و در این رفت و برگشتها این فقط بیت المال است که تضییع میشود.
شاید اگر مسئولین دانشگاه از همان اول که تصمیم به چنین امری گرفتند با چندتن از خیرین که سابقهٔ احداث میلیاردها تومان ابنیه در دانشگاه را دارند و نیز شهرداری تهران برای ساخت خوابگاه جدید در داخل مجتمع کوی دانشگاه به مذاکره نشسته بودند، تاکنون ساخت خوابگاه در حال ساخت در شُرف اتمام بود ولی متأسفانه به جای انجام این کار، ظرف سالهای گذشته، حتی اسکلت ساختمان نیمهکارهای که درون کوی بوده نیز به خریدار ضایعات فروخته شد و آنها اسکلت را کندند و بردند.