عکسهای ایرانی و خارجی و مطالب جالب

**اگر آمریکا و طرف‌های غربی بفهمند ایران کشور قوی‌ای است، دست از لجبازی برخواهند داشت**

عکسهای ایرانی و خارجی و مطالب جالب

**اگر آمریکا و طرف‌های غربی بفهمند ایران کشور قوی‌ای است، دست از لجبازی برخواهند داشت**

دو تا خاطره از سردار شهید مهدی باکری

 

دو تا خاطره از سردار شهید مهدی باکری


یکی را می خواستیم برای فرماندهی گردان. آقا مهدی بهم گفت: « آدم داری؟» گفتم: « یکی از بچه ها بد نیست؛ فرمانده گروهانه. میگم بیاد پیشت.» توی راه باهش صحبت کردم. توجیهش کردم. می ترسیدم قبول نکند. بنده خدا اخلاق خاصی داشت؛ یک کمی تند بود. دیده بودم قبلاً با فرمانده گردانش جر و بحث کرده بود. دوتایی نشسته بودند توی نفربر. آقا مهدی حرف می زد و او سرش را انداخته بود پایین و فقط گوش می‏کرد. حرف های آقا مهدی که تمام شد ، فقط یک جمله گفت. گفت: « روی چشم. هرچی شما بگین.» از ماشین که می آمد بیرون ، داشت گریه می‏کرد.
----------------------------------------------------
یکی‏شان با آفتابه آب می ریخت ، آن یکی سرش را می شست.
– بهت می گم کم کم بریز.
– خیله خب. حالا چرا این قدر می گی؟
 – می ترسم آب آفتابه تموم بشه.
– خب بشه می رم یه آفتابه دیگه آب می آرم.
رفته بود برایش آب بیاورد که بهش گفتم: « خوبه دیگه! حالا فرمانده لشکر باید بیان سر آقا رو بشورن! » گفت: « چی می گی؟ حالت خوبه ؟» گفتم: « مگه نشناختیش؟» گفت نه.
------------------------------------------------------
پ.ن: شهید علی تجلایی: هر وقت دلت گرفت، زیارت عاشورا بخوان.