گروه معارف - رجانیوز، متن زیر قسمت هایی از سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان در دانشگاه امام صادق(ع) با موضوع «مؤثرترین مفهوم در حیات بشر» می باشد که در دو قسمت خلاصه آن در خدمت مخاطبان قرار گرفته است و در ذیل هر قسمت صوت آن نیز قرار داده شده است:
قسمت اول:
• قرآن کریم دربارۀ انسان میفرماید: «إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدید» (عادیات/8) یعنی انسان برای دوستداشتنِ خیر(چیزی که آن را برای خودش خوب میپندارد) خیلی شدید است. امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: این خیری که انسان خیلی شدید به آن علاقه دارد، حیات است(...یَعْنِی حُبِّ الْحَیَاةِ؛ تفسیر قمی/2/439)
• انسان شدیداً به حیات علاقه دارد، منتها اگر یکمقدار چشمش باز شود، این علاقۀ شدیدش به حیات، ارتقا پیدا میکند به علاقۀ شدید به «حیاتِ برتر» منظور ما از حیات برتر، همان چیزی است که در قرآن تحت عنوان حیات از آن یاد شده است. چون هر کسی که از این حیات برخوردار نباشد، قرآن کریم اساساً او را «مُرده» میداند؛ البته مردهای که راه میرود! حیات برتر این است که چشم دل انسان باز باشد، بیشتر بتواند لذت ببرد و قدرت، اراده، فهمِ قوی و حکمت داشته باشد.
• ما دنبال مؤثرترین مفهوم در حیات بشر هستیم؛ هم در حیات حداقلیِ بشر و هم در حیات حداکثریِ بشر. شما فکر کنید که آیا مفاهیمی مثل «آزادی» یا «قانون» یا «اخلاق» یا «حقوق بشر» میتوانند بهعنوان مؤثرترین مفهوم در حیات بشر تلقی شوند؟
• اخلاق و آزادی و قانون، مفاهیم خوبی هستند، اما باید دید که اینها در تأثیرگذاری در حیات بشر، چه رتبهای دارند؟ اینهمه در دنیا از اخلاق و آزادی دم میزنند، ولی آیا جهان آباد شده است؟! آیا نباید به اینهمه تأکید بر این مفاهیم خوب، شک کنیم؟!
• اگر جای مؤثرترین مفهوم در حیات بشر، یک مفهوم دیگر را که تأثیر و ارزش و اهمیت آن کمتر است قرار دهیم، خودمان را نابود کردهایم. تمام نکبت بشریت در طول تاریخ، بهخاطر این بوده که مفاهیم دیگری را جای مؤثرترین مفهوم مؤثر در حیات بشر گذاشتهاند. لذا باید مراقب مفاهیم خوبی که زیادی به آنها اهمیت میدهند، باشیم.
• باید بتوانیم تشخیص دهیم که در بین همۀ مفاهیم خوب در این عالم، کدامش بهتر است؟ اگر این را تشخیص ندهیم «مُرده» و نابود خواهیم بود! چون ابلیس دائماً انسان را با حرفها و مفاهیم خوب، فریب میدهد. پس باید بتوانی در مقابل حرفهای خوبِ نابهجا بایستی. وقتی توانستی به حرفهای خوبِ نابهجا کفر بورزی، به خدا میرسی.
• حضرت امام(ره) میفرمود: اگر آمریکا الاالهالاالله هم بگوید ما از او قبول نمیکنیم(صحیفۀ امام/15/339) یعنی ما فریب آمریکا را نمیخوریم. ابلیس چگونه توانست آدم(ع) را فریب بدهد و از بهشت خارج کند؟ او را با مفاهیم خوب، فریب داد. به آدم گفت: «هَلْ أَدُلُّکَ عَلى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْکٍ لا یَبْلی»(طه/120) مگر جاودانگی و پادشاهی و قدرتمندی بد است؟! ابلیس همین امروز هم ما راه با مفاهیم خوب نابود میکند؛ مفاهیم خوبی که جایشان اینجا نیست.
• در روایت هست: عاقل کسی نیست که خیر و شر را از هم تشخیص دهد. عاقل کسی است که بفهمد در بین بدها، کدام بدتر است و در بین خوبها کدام خوبتر است؟ (میزان الحکمه/ح ١٣٦٠٢)
• راه رسیدن به حیات برتر و زندهشدن چیست؟ اگر بخواهیم به این حیات برسیم، باید از تفکر شروع کنیم، یعنی حیات برتر با آگاهی بهدست نمیآید و آموزشدادنی نیست. فکر کنیم که آیا به این حیات نباتی و حیوانی و حداقلی راضی هستیم؟ راه رسیدن به حیات برتر، فکر کردن است. بچهها را از همان دوران مهدکودک باید به فکر کردن وادار کرد. نیاز ما به فکر کردن خیلی بیشتر از نیازمان به آموختن است.
• در روحیات و عادات روحی و ذهنی خودتان، فکرکردن را تمرین کنید. امیرالمؤمنین(ع) این را مکرراً میفرمود:«التَّفَکُّرُ حَیَاةُ قَلْبِ الْبَصِیرِ کَمَا یَمْشِی الْمَاشِی فِی الظُّلُمَاتِ بِالنُّورِ» (کافی/1/28) یعنی تفکر به دل انسان بینا، حیات میدهد، تفکر موجب میشود در تاریکی، بتوانی با نور، حرکت کنی. البته هم تفکرِ خوب داریم و هم تفکرِ بد. بعضیها وقتی شروع به تفکر میکنند، سراغ منفیبافی میروند و به غم و غصهها و بدبختیهای خود فکر میکنند!
• برخی از سبک زندگیها قدرت تفکر انسان را میسوزاند؛ مانند قمار، شراب، موسیقی و هرزگی. کسی که زیاد بازی کند، دیگر نمیتواند تفکر کند، لذا از رسیدن به حیات، عاجز میشود
.:اشکال در بارگذاری پخش کننده:.
960701-Panahian-ImamSadeqUni-MoaserTarinMafhum-03-18k.mp3 | دانلود فایل
قسمت دوم:
• چگونه میتوانیم به حیات برتر برسیم؟ با تفکر! حالا اگر با تفکر شروع کنیم چه اتفاقهایی برای ما میافتد و به کجاها میرسیم؟ اینها در روایتی از امام صادق(ع) جمعبندی شده است: «إِنَّ أُولِی الْأَلْبَابِ الَّذِینَ عَمِلُوا بِالْفِکْرَةِ حَتَّى وَرِثُوا مِنْهُ حُبَّ اللَّهِ...» (کفایهالاثر/257) یعنی صاحبان خِرد کسانی هستند که با فکر شروع میکنند تا به «محبت خدا» میرسند.
• محبت، اولین علامت حیاتی است که نشانۀ آغاز حیات برتر است. خدا معطلت نمیکند که بگوید: «روز قیامت بیا تا به تو پاداش بدهم!» همینجا نقد با تو حساب میکند؛ چون میخواهد مزۀ محبتش را بچشی تا عاشقانه به سویش پرواز کنی! البته برای اینکه بتوانیم مزهاش را بچشیم، اول باید از حالت مُردگی در بیاییم!
• گاهی یکدفعهای به دلت میآید که «خدایا دوستت دارم» این لحظههای خودتان را غنیمت بشمارید! گاهی به هیئت میروی و کمی فکر میکنی و دلت یکچیزهای خوبی میخواهد؛ مثلاً میگویی: «خدایا، من آن حیات را دوست دارم! و کسانی که آن حیات را دارند را هم دوست دارم» این از علائم حیاتی است.
• این حبالحسین(ع) علامت سعادت شماست. در روایت میفرماید: علامت مؤمن این است که اگر محبت اهلبیت را به دلش عرضه کند، آن را میپذیرد و چنین کسی، دوست دارد برای زیارت امام حسین(ع) به کربلا برود(فَلْیَرْغَبْ فِی زِیَارَةِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع؛ کاملالزیارات/193)
• علامت حیاتی بعدی این است: «وقتی محبت خدا در قلب بیفتد، قلب را روشن میکند!» (کفایهالاثر/257) و وقتی قلب روشن بشود، اتفاقهای خوبی برایت میافتد؛ مثلاً بدون اینکه کلاس اخلاق رفته باشی، خودت حس میکنی که از گناه و کارهای بد، خوشت نمیآید!
• یکی دیگر از علائم حیاتی این است: لطف خدا، سریع به سمت تو میآید، به حدّی که قشنگ حس میکنی، انگار خدا دستت را گرفته و میگوید: «الان به این هیئت برو، الان فلان کار خوب را انجام بده، الان به فلانکار رسیدگی کن...»
• دیگر اینکه: «از اهل فواید میشود» یعنی در موقعیتی قرار میگیرد که آدم مفیدی میشود، مفید زندگی میکند، همه چیز برایش مفید است، او هم برای همه مفید است و هر اتفاقی برایش میافتد مفید است. یعنی از بیخاصیتی درمیآید، چرا؟ چون او دیگر مُرده نیست!
• میفرماید: «وقتی از اهل فواید شد، حکمت بر زبانش جاری میشود!» یعنی بههمه چیز، حکیمانه نگاه میکند و سخنانش درست است. حالا این حکمت از کجا آمده؟ از آن نور قلبش آمده است! یعنی آنچه خودش چشیده و با قلبش دریافت کرده است را بیان میکند. شهید آوینی، شهید دیالمه و شهید چمران، اینطور بودند؛ آنها عالم دینی نبودند اما خیلی دقیق و درست سخن میگفتند.
• علامت حیاتیِ بعدی این است که «انسان زیرک و باهوش میشود» شما میتوانید در زندگی آیتالله بهجت، اوج باهوشی ایشان را در مسائل سیاسی نگاه کنید. ایشان قبل از سال 42 به امام(ره) میگفت: فقط باید شاه از این مملکت برود یا نابود شود، راه دیگری وجود ندارد» این حرف را زمانی میگفت که خیلیها میخواستند بهگونهای با شاه کنار بیایند و حتی تا حدّی او را عامل ثبات هم میدانستند!
• علامت بعدی، قدرتمند شدن و با قدرت زندگی کردن است. حضرت امام(ه) را دیدید که چه قدرتی داشت! مؤمنینی که به قدرت روحی میرسند خیلی فرق دارند با آدمهای خوبی که خوبیهای آنها در اثر ضعف است! امام رضا(ع) میفرماید: اگر کسی را دیدی که آدم خوبی است، گولش را نخور! شاید از سرِ ضعف، آدم خوبی شده است(احتجاج/2/230) تو اگر مهربان هستی و کسی را میبخشی باید از سرِ قدرت ببخشی نه از سرِ ضعف!
• «وقتی با قدرت زندگی کرد، از هفت آسمان خبردار میشود!» آدمهای ضعیف را از این چیزها خبردار نمیکنند! آدمهای ضعیف از خیمۀ مهدی فاطمه هم خبر پیدا نمیکنند! و طبق روایت، بعد از ظهور هم، امام زمان(ع) به هر مؤمنی، قدرت چهل مرد را میدهد (وَ أُعْطِیَ قُوَّةَ أَرْبَعِینَ رَجُلًا؛ غیبت نعمانی/310)
• بعد میفرماید: «چنین کسی شهوت و محبتش، در خالقش است!» یعنی در محبت به خالق، به اوج میرسد؛ حریص است که مدام با خدا باشد و با خدا حرف بزند. و میفرماید: «وقتی به اینجا برسد به منزلت و جایگاه باعظمتی رسیده، و آنوقت است که پروردگارش را در قلبش میبیند!» (کفایهالاثر/257)
.:اشکال در بارگذاری پخش کننده:.
قسمت دوم.mp3 | دانلود فایل
منبع: بیان معنوی